روی پای خود ایستادن کار سختی است. ارمیا به این نتیجه می رسد که دیگر نمی تواند مضحکۀ همکارش در استودیوی بازی سازی کوچکشان شود. جوئل روزشماری می کند تا بتواند مرکز فروش لوازم باغبانی خانواده اش را رها کند و راهی یک زندگی جدید شود. ایمی، در نهایت، شجاعت به خرج می دهد تا دوست پرهیاهو و مزاحم خود را در فازبیر فرایتس فِرِدی رها کند. اما وقتی صحبت از «پنج شب در فازبیر فرایتس» به میان می آید، حتی خوش نیت ترین اقدامات نیز می توانند عواقب وحشتناکی داشته باشند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست