با یک لمس، کار تمام است. با یک لمس، ژولیت می تواند نفس یک مرد بالغ را حبس کند و او را به جان کندن اندازد. با یک لمس، او می تواند بکشد.
هیچ کس نمی داند چرا ژولیت چنین قدرت باورنکردنی ای دارد. این قدرت مانند یک نفرین می ماند، باری سنگین که هیچ کس به تنهایی نمی تواند آن را تحمل کند. اما سازمان تجدید بنا این قدرت را هدیه ای الهی می داند و ژولیت را فرصتی برای ساختن یک سلاح مرگبار می بیند.
ژولیت هرگز برای خود مبارزه نکرده است. اما زمانی که با تنها کسی که به او اهمیت می داد دوباره متحد می شود، قدرتی را در خود کشف می کند که هرگز از آن آگاه نبوده است.