درجلد دوم از مجموعۀ قاتل آن سوی میز، جان ای. داگلاس، مأمور برجستۀ FBI، به بررسی ذهن جوزف کندرو می پردازد؛ مردی که خشم کنترل نشده اش او را به قاتلی بی رحم تبدیل کرد. کندرو پس از آنکه همسرش تصمیم به ترک او گرفت، در اقدامی وحشیانه، همسر و مادر همسرش را به قتل رساند. انگیزة او نه از روی شهوت یا میل به قتل بلکه از روی حس تملک، خشم و ناتوانی در پذیرش شکست شکل گرفت.
داگلاس، با استفاده از تکنیک های روان شناختی خود، به درون ذهن کندرو نفوذ می کند و نشان می دهد که چگونه احساسات سرکوب شده می توانند به رفتارهای خشونت آمیز منجر شوند. او از طریق بررسی این پرونده به ما می آموزد که چگونه باید نشانه های هشداردهندة رفتارهای خطرناک را شناسایی کنیم و از بروز فجایع مشابه جلوگیری نماییم.
این کتاب فراتر از یک مطالعة جنایی است و نگاهی عمیق به روان شناسی خشم و تأثیرات مخرب آن در روابط انسانی دارد. اگرچه کندرو ممکن است یکی از هزاران مورد مشابه باشد، اما تحلیل این پرونده به ما کمک می کند تا درک بهتری از ریشه های خشونت داشته باشیم و با شناخت این الگوها، قدمی در جهت پیشگیری از جنایات مشابه برداریم.