راوی داستان، مردی به نام ایوان ایوانوویچ است که ظاهراً نویسنده یا روشنفکری روان پریش و عصبی است. او به دلایلی عجیب به قبرستان می رود و ناگهان صداهایی را از داخل قبرها می شنود! ایوان درمی یابد که مردگان – کسانی که تازه دفن شده اند – هنوز تا چندین روز پس از مرگ، آگاهی دارند و می توانند فکر کنند، حرف بزنند و حتی با یکدیگر بحث کنند، اگرچه بدن هایشان پوسیده است. این حالت مرموز را نوعی «زندگی پس از مرگ» یا حالت بینابینی توصیف می کنند. مکالمات مردگان در ابتدا شوکه کننده و عجیب است، اما به مرور حقیقتی تلخ آشکار می شود: حتی پس از مرگ هم این افراد همان قدر خودخواه، فاسد، بی هدف، خودفریب، و پوچ گرا هستند که در زمان زندگی بودند. آن ها درباره پول، غرور، افتخارات بی ارزش دنیوی و رسوایی های قدیمی بحث می کنند. هیچ کس در پی معنا، حقیقت یا نیکی نیست.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست