بسیاری از سرمایه گذاران متاثر از برانگیختگی، شیفتگی، ترس یا تبلیغات تصمیم می گیرند. غالبا هنگام خرید سهام، به ویژه خرید سهام طلا به تحلیل های دانشگاهی و روایت های هیجانی و احساسات اتکا دارند. دلبستگی های نیندیشیده به طلا، سرمایه گذاران را به حماقت هایی مانند بی توجهی به تحلیل های دقیق یا تجربه های ثابت شده تاریخی می کشاند.
علت اینکه بیشتر سرمایه گذاران، بیش از حد مو از ماست میکشند و برای کسب مقادیری ناچیز و یکی دو درصد بیشتر، بارها چرتکه میاندازند همین است. آخر سر هم که ورق برمی گردد و حباب های بازار می ترکد، نفسشان بند می آید و وقار و هیمنهشان از کف می رود. فرو می ریزند و مانند اسفند بر آتش بیقرار می شوند.
این سرمایه گذاران احساساتی، تا بفهمند چه شده است همه هست و نیستشان را از دست می دهند. امروزه میلیون ها نفر آینده طلا را غلط تحلیل می کنند و به توصیه های ناصواب گوش می سپارند. گمان می کنند با این کارشان از دارایی هایشان محافظت می کنند و غافلند که به دست خودشان، نارنجکی ضامن کشیده در جیب گذاشته اند. بدتر از این ها اینکه این افراد احساساتی بینوا گمان می کنند خرید طلا یا سهام طلای بیشتر، در هنگامه تنزل قیمت ها کار درستی است. چنین کسانی در اینگونه مواقع معمولا به طلا رو می کنند به این امید که از زیان خود بکاهند!