سال ۱۹۳۱ بود که هرولد کلرمن، لی استراسبورگ، استلا ادلر، بابی لوئیز و سنفورد مایزنر «گروپ تیهتر» را در نیویورک بنیان گذاشتند. آنها همگی متأثر از آرای استانسیلاوسکی بودند، اما با این حال توانستند چیزی را که امروز بهعنوان متد بازیگری در آمریکا شناخته میشود، به وجود بیاورند. البته هر یک از این استادان و مدرسان روش خاص خودشان را داشتند و طی سالها تدریس شیوهای خاص را در بازیگری تعلیم دادند.
از این حیث، کتابی مثل «تکنیک بازیگری سنفورد مایزنر» از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و ما را با آموزههای یکی از استادان بنام بازیگری در آمریکا، کسی که بازیگران بسیاری را آموزش داده، آشنا میکند. با این حال، این کتابی نیست که مایزنر آن را در اتاق خودش نوشته باشد، بلکه مستقیم ما را به درون کلاسهای درس استاد میبرد.
کتاب بهکوشش مایزنر و دنیس لانگول، با مقدمهای از سیدنی پولاک و بهترجمهی منوچهر خاکسار هرسینی از سوی انتشارات افراز منتشر شده است. شاید این پاره از مقدمهی پولاک دربارهی «تکنیک بازیگری سنفورد مایزنر» بیش از هر چیز دیگری ما را با کم و کیف آن آشنا میکند: «این کتاب دربارهی بازیگری است و دربارهی خیلی چیزهای دیگر، از نگاه مردی که زندگیاش را با هرسکردن اضافات سپری کرده و کوشیده است تا روند تکوین تخیلات یک بازیگر را روشن کند و به جوهر رفتار او انضباط ببخشد. اولین چیزی که در این کتاب توجه شما را جلب خواهد کرد، این است که در آن اثری از چرندگویی، رمزگرایی و برخورد نخبهگرایانه دربارهی نظریهای نیست.
بعضی از مباحث آن ممکن است ساده به نظر برسد. تکنیک سندی ممکن است در ظاهر اغفالکننده باشد، اما ساده نیست؛ این سادگی از صراحتی ناشی میشود که او با استفاده از آن تکنیک خود را ارائه میدهد. هر کسی که سعی کرده باشد خیلی جدی و ارادی بر روی صحنه یا در مقابل دوربین کار کند، بهخوبی میداند که انجامدادن این کارها اصلاً آسان نیست، دستکم در بیستسال اول.» با هم فرازی از کتاب «تکنیک بازیگری سنفورد مایزنر» را میخوانیم:
این قسمت مایزنر را خسته کرده. صدایش بهطور مکانیکی بلند میشود، ولی الان همدردی بیش نیست. میگوید: «من تا جایی که لازم است، با شما همدردی میکنم، ولی جای اینکه به من اوردنگی بزنید و فکر کنید میتوانید با این کار از زیر دستم دربروید، خواهش میکنم یکدرصد از آنچه را به شما میدهم، به من بازگردانید. من این را نمیپذیرم.
این مملکت پر از بازیگرانی است که بهطور اعجاببرانگیزی آموزش دیدهاند: بهوسیلهی من! ولی آنها کار کردند. من میگویم: "بازیگری نکنید، تقلب نکنید، تظاهر نکنید؛ کار کنید!" این کار تمرکزتان، ایمان بازیگریتان و چهبسا احساساتتان را تعلیم خواهد داد. سپس شما میتوانید سرتان را بالا نگه دارید و بگویید در حال یادگرفتن روش بازیگری هستید و من هم میتوانم سر خودم را بالا نگه دارم و بگویم آموزگار شما هستم.»