در این کتاب میتوانید در مورد موضوعاتی چون «وجوه عقلانی علم و الهیات، تکامل و عقلانیت بشر، خدا و زمان، جایگاه مغز، ذهن و انسان در جهان، همهجاحاضری درد، رنج و مرگ، تأثیرات متقابل کل و جزء و برهمکنش خدا و جهان، سیستمهای آشوبی و فعل الهی، پاننتائیسم، رابطهی ابزاری و نمادین خداوند و بشر با جهان، جهان به عنوان ابزار تحقق اهداف خداوند، جهان به عنوان نمادی از اهداف خداوند و...» مطالعه کنید.
بشر با تمام موجودات تفاوت دارد و همیشه نوعی بیقراری در او وجود دارد، او اشتهایی سیرناشدنی دارد و همواره گویی در پی چیزی بزرگتر و برتر است. به راستی آن «حقیقتی» که او باید برای رشد خود با آن سازگار باشد چه ماهیتی دارد؟ آیا حتی انسان مدرن و پسامدرن هم نباید به این شناخت برسند که چنین «حقیقتی» در واقع «آغاز» وجود ما و «پایان» تمام کاوشهایمان برای رسیدن به هدف میباشد و بنابراین، باید مشتاقانه با آن هماهنگ شویم؟
به همین علت بود که سینت آگوستین بعد از سالها رنج و حتی ناامیدی، خالق خود را اینگونه مورد خطاب قرار داد: «تو ما را برای خودت آفریدهای و قلب ما تا زمانی که در تو آرام نگیرد بیقرار است.»
آرتور پیکاک، متخصص الهیات و بیوشیمیست، در کتاب «در جستجوی خدا» بعد از ذکر مطالب بالا میگوید: «خالق آگوستین، خالق ما نیز میباشد و ... . بنابراین، بیایید تا در بزنیم و مطمئن باشیم که در باز خواهد شد، زیرا خدایی که ما در جستجوی او هستیم همواره پشتِ در، در انتظار ماست.»
هدف کلی کتاب «در جستجوی خدا» این است که توضیح دهد علم، چگونه آیات تازهای از کار خدا را بر روی درک و زندگی بشر گشوده است. تمام اندیشههای مذهبی و بخصوص الهیات مسیحی، تحت تأثیر این نشانههای جدید به مبارزه طلبیده میشوند و همین نشانهها هستند که نوعی فرصت منحصربهفرد فراهم میکنند تا جستجوی بشر برای یافتن معنا از دل مذهب را با کنکاش او برای درک عقلانی از طریق علم پیوند دهد. با توجه به این تصورات ذهنی و بررسی پیامدهای مهم مذهبیِ دیدگاههای علمی است که راههای علمی رسیدن به خدا کشف میشوند. این دیدگاههای علمی عبارتاند از:
• دیدگاه علمی راجع به جهان آنگونه که هست؛
• دیدگاه علمی راجع به جهانِ در حال شدن، یعنی مراحل «حماسهی تکامل» و هزینهی آن؛
• دیدگاه علمی راجع به تعامل خداوند با جهان و انسان، و بهویژه هنگامی که این تعامل، مربوط به فعل خاص خدا میشود.
گرچه میدانیم که در پایان هر کاوش،
باز آنجاییم که آغاز سفر بود،
گرچه میدانیم که آنجا را،
این مسافر باز نو خواهد شناخت،
لیک، بشر؛ پرسشگر پهنهی هستی،
مینشاید که کشد دست ز کوشش.
تی.اس.الیوت، لیتل گیدینگ