جانمی جان! دارم میروم کودکستان!
اولین روز کودکستان است. کریسنتمم مطمئن است که همهچیز واقعا بینظیر است، درست مثل اسم خودش. اما همکلاسیهایش اینطور فکر نمیکنند. آنها اسمش را مسخره میکنند. کریسنتم دیگر دوست ندارد به کودکستان برود. تا اینکه روزی، معلم موسیقی دوستداشتنی و بینطیری به کلاسشان میآید و ، یکدفعه، روزهای تلخ کودکستان برای کریسنتم شیرین میشود.
جوایز:
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست