ترانهسرایی که با اندیشه به سراغ ترانه امروز آمد
در سالروز تولد دکتر افشین یداللهی، در گزارش ایبنا، روزبه بمانی درباره تاثیر برگزاری نشست «خانه ترانه»، حسن علیشیری درباره جنس و دغدغههای شعر یداللهی و مهدی ایوبی درباره فعالیتهای آموزشی زندهیاد یداللهی صحبت کردند.
با گذر از فصل پاییز و ورود به زمستان همیشه شور و شوق عجیبی در بین بچههای ترانهسرا ایجاد میشد و همه خود را برای جشن تولد افشین یداللهی آماده میکردند. بچههای «خانه ترانه»، بچههای کارگاههای آموزشی، شاگردان قدیم، دوستان شاعر، دوستان موزیسین، همه و همه برای 21 دیماه برنامه خاصی داشتند تا به نوعی قدردان زحمات دکتر باشند. شاید در روزهای شیرین دیماه 95 هیچکس تصور نمیکرد که آخرین روزهای اسفند 95 و اتفاقات تلخ آن باعث شود تا دی ماه 96 هیچ وقت رنگ و بوی گذشته را نداشته باشد و روزهای سرد پاییز تا اواخر نخستین ماه زمستان ادامه یابد. 21 دیماه، زادروز زندهیاد افشین یداللهی، بهانهای شد تا به سراغ روزبه بمانی، مهدی ایوبی و حسن علیشیری برویم و درباره فعالیتها و قلم دکتر با آنها صحبت کنیم. بعد از درگذشت افشین یداللهی، اعضای اصلی «خانه ترانه» تصمیم گرفتند تا با همت هم چراغ این نشست 15 ساله را روشن نگه دارند. به همین دلیل آنها باید فردی را بهعنوان جایگزین افشین یداللهی انتخاب میکردند که هم از نظر شعری همه او را قبول داشته باشند و هم او در جامعه شخصیت محبوبی باشد که با این تفاسیر بهترین انتخاب ممکن، انتخاب روزبه بمانی بود که اعضای «خانه ترانه» روی آن توافق داشتند.
روزبه بمانی معتقد است که چراغ «خانه ترانه» با همت افشین یداللهی در این سالها روشن مانده است و اگر تلاش او نبود، بدون شک این چراغ 15 سال روشن نمیماند. او میگوید: خانه ترانه قدیمیترین، تاثیرگذارترین و مستقلترین انجمن فعال ادبی در چندسال اخیر است که با همکاری چند فرد آغاز شد اما بخش اعظم مسئولیتها بهعهده افشین یداللهی بود. هرچند کسانی از ابتدا در کنار او زحمت کشیدند اما هسته اولیه این حرکت جمعی به افشین یداللهی برمیگردد و اوست که اجازه نداد تا چراغ خانه ترانه خاموش شود.
بهترین ترانهسرای سه دوره نخست جایزه «موسیقی ما» درباره فعالیتهای یداللهی در «خانه ترانه» ادامه داد: کمتر ترانهسرایی را میشناسم که به «خانه ترانه» نیامده، به صحبتها گوش نکرده و چیزی یاد نگرفته باشد. «خانه ترانه» یک انجمن بینظیر و مثال زدنی است؛ چراکه کمتر میبینیم یک کانون ادبی اینچنین به حیات خود ادامه دهد و این بیشتر به حس مسئولیتپذیری افشین یداللهی برمیگردد. شاعر مجموعه شعر «دنیای این روزای من» در توضیح رسالت فعالیتهای «خانه ترانه» گفت: رسالت «خانه ترانه» معرفی ترانهسرایان به موسیقیدانان نیست. در این جلسه کارگاهی با توجه به نقدی که روی آثار انجام میشود، ما شاهد ایجاد درک بهتر نسبت به ترانه و ادبیات شفاهی هستیم تا مخاطب بتواند ترانه خوب را از ترانه بد تشخیص بدهد؛ چراکه افرادی که در نشستهای «خانه ترانه» شرکت میکنند، صرفا ترانهسرا نیستند و گاهی علاقهمندان به شعر و ترانه در این نشست ادبی حضور پیدا میکنند؛ بنابراین وظیفه ماست که دیدی زیباشناختی به این افراد بدهیم تا ترانه را بهتر بشناسند. حال شاید در این جلسات آهنگساز و خوانندهای نیز حضور پیدا کند و از شعر فردی خوشش بیاید و با آن شاعر همکاری کند، اما هدف اصلی این نیست. روزبه بمانی معتقد است که دغدغه افشین یداللهی از روشن نگه داشتن چراغ «خانه ترانه» تربیت نسل جوان بوده است؛ چراکه برگزاری این نشست هیچ سودی برای یداللهی نداشته است. او در این رابطه اظهار کرد: افشین یداللهی هم ترانهسرای مطرحی بود و هم در ترانه فعالیت بسیار خوبی داشت و در این سالها «خانه ترانه» چیزی به او اضافه نکرده است؛ بلکه او بهوسیله این حرکت ماندگار باعث احترام بیشتر به ترانه و تربیت نسل امروز ترانه شد.
دبیر نخستین جشنواره «افشین یداللهی» با اشاره به مسئولیت سختش در «خانه ترانه» گفت: من مدتی است که مدیریت «خانه ترانه» را قبول کردهام؛ اما مدیر همیشگی «خانه ترانه» افشین یداللهی است و فعالیت من در این محفل ادبی به این دلیل است که راه افشین یداللهی ادامه داشته باشد. من همیشه گفتهام که بچههایی در «خانه ترانه» هستند که از من بیشتر زحمت میکشند و باور کنید که این زحمت عاشقانه است و پشتش هیچچیز نیست. فعالیتهای بچههای «خانه ترانه» بسیار قابل ارزش است و من فکر میکنم که این بچهها ثمره کار خود را در جایزه افشین یداللهی خواهند دید و امیدوارم که این جایزه، تبدیل به شاخص و سنجش مناسبی برای ادبیات شفاهی ما شود. بمانی در پایان اظهار کرد: افشین یداللهی جنس کلمات را به خوبی میشناخت و بر همین اساس شعر مینوشت و فکر نمیکنم که به این سادگی بتوانیم جایگزین مناسبی برای او پیدا کنیم. او نوعی از کلام فاخر داشت که در عین حال برای همه قابل درک بود و مخاطبان میتوانستند با آن همذاتپنداری کنند. به نظر من زمان میبرد تا همه متوجه کارهای ارزشمند افشین یداللهی شوند. من در «خانه ترانه» احساس کردم و دیدم که افشین یداللهی با آنکه شرایط سنی این اتفاق را نداشت، اما همه بچهها حس پدری به او داشتند و این حس تا امروز نیز در جلسات ما جاری است و ما در جلساتمان انرژی حضور او را احساس میکنیم.
یداللهی نگاه متفاوتی به ترانههای عاشقانه داشت در ادامه این گزارش بهسراغ حسن علیشیری رفتیم و او در صحبتهایش به اشعار یداللهی پرداخت و گفت: آثار دکتر افشین یداللهی را میتوان از سه منظر مختلف یعنی «فرم و قالب»، «زبان» و «محتوا» بررسی کرد که پرداختن به این سه دسته میتواند به شناخت بهتر آثار او کمک شایانی کند. وقتی شعر یداللهی را میخوانیم از نظر فرم دو بخش را روبهروی خود میبینیم؛ یک مخاطب عام که یداللهی را به ترانهسرایی میشناسد و بیشتر محبوبیت او به همین دلیل است. از طرف دیگر او علاوه بر سرودن ترانه و شعرهای کلاسیک چندسالی بود که بهصورت بسیار جدی و با علاقه و تلاش زیاد در شعر آزاد نیز فعال شده بود که سه کتاب نیز در همین حوزه منتشر کرد. اما بههرحال این بخش کمتر در جامعه شناخته شده است و ما نیز قبول داریم که پختگی این بخش به تجربه و پختگی بخش ترانه و غزلهای دکتر نیست. با این حال در همین بخش نیز نگاههای شاعرانهای وجود دارد.
وی ادامه داد: در توضیح ترانهها باید گفت که ترانههای افشین یداللهی به سه دسته تقسیم میشود. بیشینه کار او ترانههای عاشقانه است که در این بخش نکته قابل ملاحظه، اندیشهای است که او در این کارها داشته است. حال شاید عدهای سؤال کنند که ترانه عاشقانه چه اندیشهای دارد؟ من در جواب میگویم افشین یداللهی بهعنوان شاعر و ترانهسرا نگاه متفاوتی به مسئله عشق داشت و برخلاف برخی ترانهسرایان که نگاه منفی به عشق دارند و همیشه نقد و نفی عشق را میکنند با نگاهی جذاب و جدید به آن میپرداخت. متاسفانه این روزها مد شده است که در ترانههای عاشقانه ترانهسرایان حس مالکیت و حسادت خود را بیان میکنند؛ اما دکتر یداللهی در ترانههای عاشقانه نه خود را بالاتر و نه خود را پایینتر از معشوق میدانست بلکه هر دو را برابر میدانست. حتی در شعرهایی که از شکست صحبت میکرد نیز از انصاف خارج نمیشد.
این ترانهسرا در توضیح نگاه متفاوت یداللهی اظهار کرد: برای مثال موزیکی که یداللهی با احسان خواجهامیری انجام داد و در آن آورده بود «تو میری با یکی دیگه که قدرت رو نمیدونه»، شاخصه اصلی اندیشه یداللهی و نگاه متفاوت اوست. گروه دوم از ترانههای دکتر، ترانههای اجتماعی و انسانشناختی اوست که به رویکرد انسان معاصر و برخورد آن با جامعه میپردازد که شاید تعداد آن کمتر از عاشقانههای او باشد اما بسیار شاخص است. دسته سوم ترانههای ملی ـ میهنی است که بیشتر با صدای سالار عقیلی آن را شنیدهایم که باز در آن نیز نگاه متفاوت افشین یداللهی وجود دارد. او در اینگونه ترانهها صرفا به مدح چشم و گوش بسته سرزمین نمیپردازد و انتقاد وجه قابل تمایز اشعار اوست؛ یعنی او نگران آینده و بهترشدن کشور است و این نگاه در سطرهایی مانند «اگر دل تو را شکستند» به وضوح قابل لمس است.
ترانهسرای کتاب «ما اهل هم بودیم» با اشاره به زبان اشعار یداللهی گفت: در حوزه زبان باید گفت که افشین یداللهی تجربههای مختلفی دارد. طیف گستردهای از انواع زبان را انتخاب کرده است. برای مثال در ترانههای ملی ـ میهنی زبان فاخر است اما در عاشقانهها با زبان محاوره روبهرو هستیم؛ اگرچه ترانههایی مانند «شب دهم» و «مدار صفر درجه» به زبان فاخر نوشته شدهاند. جالب این است که افشین یداللهی زبان شعری را به فاخر بودن یا محاوره بودن منحصر نمیکند و در آثارش ترانههایی مانند «خوشرکاب» را دارد که با تعابیر و زبان آرگو نوشته شدهاند. این نشان میدهد که او هیچ تعصبی روی زبان آثارش نداشته و جالب این است که در هر دو بخش موفق بوده است. تفاوت یداللهی در اندیشه اوست؛ چراکه در اندیشه ثابت مانده و همین باعث ماندگاری او شده است. خط فکری او از ابتدا روشن است و تا پایان عمر نیز تغییر نکرد، یعنی او با اندیشه به سراغ ترانه امروز آمده است.
1396/11/19 1388
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر