مطالب و مقالات خواندنی - فلسفه و سیاست

چگونه زندگی را معنادار کنیم
چگونه زندگی را معنادار کنیم

در افسانۀ سیسیفوس ، خدایان سیسیفوس را مجبور کرده ‏اند که یک سنگ بزرگ و سنگین را تا قلۀ یک تپه بغلتاند. سنگ همیشه به پایین سر می ‏خورد و او مجبور می ‏شود کارش را دوباره شروع کند. به نظر می ‏رسد وظیفۀ او بیهوده است. ممکن است ما نیز دچار چنین حس بیهوده بودنی بشویم.

چگونه بدانیم چه زمانی باید توقف کنیم
چگونه بدانیم چه زمانی باید توقف کنیم

"توضیحات باید تمام شوند." بالاخره زمانی باید بیاموزیم بعضی عقاید و رفتارها را نمی ‏توان توضیح داد ، خیلی ساده آنها را پذیرفته‌‏ایم و انجام می ‏دهیم. فلسفه تشویقمان می ‏کند اعمالمان را توجیه کنیم و برای باورهایمان دلیل بیاوریم.

چگونه زیبایی را درک کنیم
چگونه زیبایی را درک کنیم

"زیبایی در چشمان بیننده است." ولی اگر ما واقعاً فکر می ‏کنیم زیبایی چیزی جز طرز نگاه انسان‏ها و سلیقۀ آنها نیست ، پس چرا همه قبول دارند تصویر غروب خورشید زیبا‏تر از پارکینگ ماشین است و موسیقی ماهلر گوش نواز‏تر از صدای تکنوی بار های شبانه؟

چگونه مانند یک خفاش فکر کنیم
چگونه مانند یک خفاش فکر کنیم

از بالای طاق محراب کلیسا به شما انسان‏ها نگاه می ‏کنیم و از خود می ‏پرسیم "انسان بودن چگونه است؟" می ‏توانیم راه رفتن با دو پا را امتحان کنیم. می ‏توانیم تلاش کنیم روی تخت خواب بخوابیم – ولی این کارها تنها به ما نشان می ‏دهند تظاهر به انسان بودنِ یک خفاش چگونه است.

چگونه به سرود پری‏ های دریایی گوش دهیم و در امان بمانیم
چگونه به سرود پری‏ های دریایی گوش دهیم و در امان بمانیم

دلتان یک لیوان دیگر نوشیدنی می ‏خواهد ، ولی عقلتان شما را از این کار منع می ‏کند – با وجود این ، یک لیوان دیگر می ‏نوشید. در یک مهمانی ، خیلی عاقلانه از می زبان درخواست می ‏کنید کلید های ماشینتان را مخفی کند. با این حال ، البته ، پس از نوشیدن چندین لیوان مشروب از او می ‏خواهید کلیدهایتان را پس بدهد.

چگونه مجبور نشویم مراقب لباس‏‌ها باشیم
چگونه مجبور نشویم مراقب لباس‏‌ها باشیم

فهمیدن معنای این جمله که پاملا در سرکه گیر افتاده بود دشوار است ، اگر معنای استعاره‏‌ای "سرکه" را ندانید. ممکن است تصور کنید پاملا در دبه‏‌ای از سرکه شناور شده است. البته موقعیت‏ های دشوار بسیار متفاوت از ترشی‏ها و سرکه هستند.

چگونه چیزی را که وجود ندارد دوست داشته باشیم
چگونه چیزی را که وجود ندارد دوست داشته باشیم

جهان‏ های ممکنی می ‏توانند وجود داشته باشند که در آنها خوک‏ها پرواز می ‏کنند و همسایۀ شما عاشقتان است. جهان‏ های محتملی وجود دارند که در آنها هیچ موجود زنده‌‏ای وجود ندارد. ولی صحبت از جهان‏ های ممکن ، احتمالات بیشتری را در بر می ‏گیرد.

چگونه خودمان را فریب دهیم
چگونه خودمان را فریب دهیم

وقتی من شما را فریب می ‏دهم ، خودم از این موضوع اطلاع دارم ولی شما نه. ولی وقتی خودم را فریب می ‏دهم ، هم از این موضوع اطلاع دارم هم ندارم ، که به نظر ضد و نقیض می ‏رسد. با این حال فریب دادن خود وجود دارد. کسی که عاشق است ممکن است به خوبی مطلع باشد که معشوقش به او خیانت می ‏کند ، ولی چشم خود را به روی این مسئله می ‏بندد.

چگونه غیرقابل تحمل را تحمل کنیم
چگونه غیرقابل تحمل را تحمل کنیم

چند شعار را در نظر بگیرید: مردان برتر از زنان هستند؛ هم جنس گرایی کار ناپسندی ست؛ سقط جنین ، قتل محسوب می شود؛ ماده ی ایکس از پیری جلوگیری می کند. اگر ما طرف دار آزادی هستیم ، باید چنین عقایدی را تحمل کنیم

چگونه نامطبوع ، خشن و  بی ادب نباشیم
چگونه نامطبوع ، خشن و بی ادب نباشیم

ما با قوانین ، پلیس ها ، دادگاه ها و خطر جریمه و زندان محصور شده ایم. با این حال هیچ وقت زندگی تحت این اجبار های قانونی را نپذیرفته ایم. درست است که در بسیاری از کشورها حق رأی داریم ، ولی به خوبی می دانیم که این رأی ما در اغلب موارد در اقلیت است.

چگونه با منطق اغوا شویم و چگونه فریب نخوریم
چگونه با منطق اغوا شویم و چگونه فریب نخوریم

همان گونه که انسان ها با عشق یا شهوت به راحتی برانگیخته می  شوند ، "دلبر منطق" نیز راه  های مکارانۀ خود را دارد

چگونه میمونی باشیم که تا ابد  در حال تایپ کردن است
چگونه میمونی باشیم که تا ابد در حال تایپ کردن است

اگر میمون ها مجبور بودند تا ابد مشغول تایپ کردن باشند ، نهایتاً قادر بودند تمام آثار ادبی شکسپیر را بنویسند. البته نه میمون های ما! ممکن است آنها تا ابد تایپ کنند ولی باز هم نمی توانند شیوۀ مخصوص نگارش هر شاعر را رعایت کنند.

چگونه از مرگ خود آسیب نبینیم
چگونه از مرگ خود آسیب نبینیم

مرگ شما خبر خوبی محسوب نمی شود – حداقل برای خودتان. ممکن است دیگران مخالف باشند. البته شما دیگر اینجا نیستید تا خبر را بشنوید ، نه در این زمین خاکی. فرض می کنیم مرگ نابودی است – پایان. آیا باید از پایان بترسیم؟

چگونه مردم را نخوریم
چگونه مردم را نخوریم

ما در درک این نکته که باید با سایر انسان ها با احترام رفتار کنیم ، هیچ مشکلی نداریم. با این وجود ، به نظر برخی از انسان های به ظاهر اخلاق گرا ، اذیت کردن حیوانات به منظور فراهم کردن خوراک لذیذ برای انسان ها و یا برای رسیدن به پیشرفت های علمی ، هیچ ایرادی ندارد. همین انسان ها از فکر استفاده از کودکان برای انجام آزمایشات علمی و یا خوردن آنها به عنوان غذا ، وحشت زده خواهند شد.

چگونه تصمیم بگیریم  چه کسی را باید نجات دهیم
چگونه تصمیم بگیریم چه کسی را باید نجات دهیم

وقتی یک فرد مذکر با خطر غرق شدن دو نفر در مقابلش مواجه می شود ، جک لاغر و قد بلند و جیل زیبا و دوست داشتنی ، می توانیم مطمئن باشیم که اگر تنها فرصت نجات دادن یک نفر را داشته باشد ، جیل را نجات خواهد داد.

چگونه در لبه پرتگاه زندگی کنیم
چگونه در لبه پرتگاه زندگی کنیم

منازعات بر سر کشتن از روی ترحم و قوانین استفاده از مواد مخدر ما را به سوی استدلالات "لبۀ پرتگاه" می رساند. مخالفان تغییر این قوانین می گویند؛ جامعه به سوی خود کشی های اجباری و زندگی در وهم ناشی از مواد مخدر کشیده خواهد شد.

چگونه بدانیم از چه صحبت می‌کنیم
چگونه بدانیم از چه صحبت می‌کنیم

وقتی در مورد آب صحبت می کنیم ، به طور قطع می دانیم که داریم در مورد آب حرف می زنیم. وقتی دربارۀ افلاطون صحبت می کنیم ، می دانیم که در مورد افلاطون حرف می زنیم. می توانیم در مورد جهان صحبت کنیم ، ولی چگونه کلمات ما می توانند به درستی جهان را وصف کنند؟

چگونه سر و صدا را به معنا تبدیل کنیم
چگونه سر و صدا را به معنا تبدیل کنیم

لوییس کارول ، در کتاب از میان آینه ، قصۀ هامپی دامپی را ، تخم مرغ بزرگی که روی دیوار می نشیند و از کلمۀ "شکوه" در مکالمه اش با آلیس استفاده می کند ، تعریف می کند. آلیس گیچ می شود؛ او می گوید که نمی داند منظور هامپی دامپی از این کلمه چیست. تخم مرغ لبخند می زند و می گوید "مسلم است که نمی دانی. مگر اینکه من معنایش را به تو بگویم. منظورم این است: بحث جالب و پیچیده ای پیش روی تو است!"

چگونه از ارسطو زرنگ تر باشیم
چگونه از ارسطو زرنگ تر باشیم

مردم اکثراً از منطق و صحبت های منطقی فراری هستند. اگرچه اکثر ما با یک بحث منطقی قانع می شویم ، مردم معمولاً از افرادی که گفته می شود منطقی هستند ، دوری می کنند: به هرحال اگر کسی منطقی باشد حتماً خونسرد و بی احساس خواهد بود.

چگونه آزاد باشیم
چگونه آزاد باشیم

مردم اغلب درمورد اینکه چگونه آنچه ما انجام می دهیم به وسیلۀ ژن های ما ، رژیم غذایی و یا آخرین دارو های طراحی شده تعیین می شوند ، به تعمق می پردازند. البته ممکن است ما روش زندگیمان را خودمان انتخاب کنیم؛ اما چه چیزی انتخاب های ما را تعیین می کند؟

چگونه از سلول‌های خاکستری مغزمان استفاده کنیم
چگونه از سلول‌های خاکستری مغزمان استفاده کنیم

بازیگران خود را به جای کسی که نیستند جا می زنند. برای فیلسوفان این سؤال به ظاهر ساده وجود دارد که چه چیزی انجام یک فعل به حساب می آید. وقتی ما کاری را انجام می دهیم ، چه کار می کنیم؟

سياست پس از جنگ جهاني دوم
سياست پس از جنگ جهاني دوم

تغييرات صنعتي و اجتماعي عظيمي در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم اتفاق افتاد. گسترش جنگ و صنعتي شدن از يک سو و زوال قدرت هاي استعماري و شروع جنگ هاي ايدئولوژيکي بين کمونيسم و سرمايه داري بازار آزاد، از سوي ديگر اثرات فراواني بر ديدگاه هاي سياسي داشتند.

سياست در قرون وسطي
سياست در قرون وسطي

از سده دوم بعد از ميلاد امپراتوري در اوج قدرت خود بوده و فرهنگ امپراتوري روم با تمرکز بر شکوفايي و ثبات، در صدد برآمد که جايگزين ارزش هاي مربوط به دانش و فلسفه جمهوري هاي آتن و روم گردد. همزمان، يک مذهب جديد در حال ريشه دواندن در داخل امپراتوري بود: مسيحيت.

سیاست و تفکرات انقلابي
سیاست و تفکرات انقلابي

قرن هفدهم شاهد پيشرفت هاي بسيار عظيمي در فهم جهان طبيعي بود. رهيافت‏هاي تازه از طريق کشفيات علمي، باعث افزايش آگاهي نسبت به امکان استفاده از شيوه هاي جديد در برخورد با مشکلات و مسائل اجتماعي و حلّ آنها شد.

سیاست و ظهور توده‌ها
سیاست و ظهور توده‌ها

انقلاب‏ ها و جنگ‏ هاي اواخر قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم ميراثي مبهم و نامشخص در اروپا به جا گذاشت. پيمان پاريس در سال 1815 به جنگ‏ هاي ناپلئوني پايان بخشيده و باعث شد به مدت يک قرن پس از آن، منازعات محدودي بين قدرت‏ هاي اروپايي رخ دهد.

سیاست در دوره باستان
سیاست در دوره باستان

سابقه نظريه سياسي به تمدن چين و يونان باستان بازمي‏گردد. در هر دوي اين تمدن‏ها، متفکراني ظهور نموده و جهان حول و حوش خود را به شيوه‏اي که ما اکنون آن را فلسفه مي‏ناميم، مورد پرسش قرار داده و تجزيه و تحليل مي‏نمودند.

هدف سیاست چیست؟
هدف سیاست چیست؟

ارسطو به ما یادآوری می‌کند که تمام نظریات راجع به عدالتِ توزیعی تبعیض‌آورند

سیاست و رويارويي ايدئولوژي‏‌ها
سیاست و رويارويي ايدئولوژي‏‌ها

نيمه اول قرن بيستم دوره افول قدرت‏هاي سلطنتي و ظهور جمهوري‏هاي جديد بود که منجر به بي‌‏ثباتي‏‌هاي گسترده سياسي به ويژه در اروپا و وقوع دو جنگ جهاني شد.

چگونه بدانیم وجود داریم
چگونه بدانیم وجود داریم

وجود داشتن شما برای شما بدیهی است ، البته ‏این‏گونه به نظر می ‏رسد. شما در حال خواندن این متن هستید - حداقل این طور فکر می ‏کنید - و شاید نوشیدنی می ‏نوشید و خمیازه می ‏کشید. پس وجود دارید.

چگونه هوش مصنوعی را شکست دهیم
چگونه هوش مصنوعی را شکست دهیم

انسان‏ها در رفتارهایشان هوشمند هستند – البته گاهی اوقات. انسان‏ها می ‏توانند فکر کنند ، از مفاهیم به نحو احسن بهره ببرند و اتفاقات را مورد قضاوت قرار دهند. ممکن است از خود بپرسیم شامپانزه‌‏ها ، گوریل‏ها ، خوک‏ها و دلفین‏ها چه هوشی دارند و برداشتشان از جهان چگونه است.

چگونه با زمان تحت فشار قرار نگیریم
چگونه با زمان تحت فشار قرار نگیریم

گذشته ، گذشته است – و آینده نیز ، آینده است. در نتیجه ، فقط اکنون وجود دارد. ولی چگونه می ‏توانیم خاطره و امید داشته باشیم اگر گذشته ‏ای برای به یاد آوردن و آینده‏ای برای پیش‏بینی‏کردن وجود نداشته باشد؟ بنابراین نمی ‏توانیم زمان را به‏عنوان یک توهم کنار بگذاریم.

چگونه یک قورباغه سه پا نباشیم
چگونه یک قورباغه سه پا نباشیم

جملۀ "همه چیز نسبی‏ است" اغلب برای توجیه‏کردن استفاده می ‏شود. می ‏شنویم که قوانین وحشتناکی در جایی اجرا می ‏شود و ‏این‏گونه فکر می ‏کنیم که این قوانین ، اگرچه برای ما نادرست اند ، برای آنها درست است. "همه چیز نسبی ‏است" ما را قانع می ‏کند؛ به هر حال ما معمولاً در مورد صحیح و غلط بودن کارها به تفاهم نمی‏ رسیم. ب

 چگونه شیئی خواستنی باشیم
چگونه شیئی خواستنی باشیم

عاشق بودن حالت پیچیده ای ست. ولی اگر فقط بر میل جنسی موجود در عشق تمرکز کنیم ، به حد کافی با پیچیدگی رو به رو خواهیم شد. وقتی نسبت به کسی میل جنسی پیدا می کنیم ، دقیقاً به چه چیزی میل داریم؟

چگونه با شیطان هم دردی کنیم
چگونه با شیطان هم دردی کنیم

زن فریاد می زند "خدا را شکر." او خرابه های باقی مانده از زمین لرزه را گشته و فرزندش را زنده و سالم یافته است. البته زن نسبت به رنج های مادرانی که فرزاندانشان را در زلزله از دست داده اند نابینا نیست ، ولی در نظر بی ایمانان او به حماقت خود نابیناست.

چگونه یک دانشمند فیلسوف باشیم
چگونه یک دانشمند فیلسوف باشیم

فلاسفه مشتاق هستند که در هر زمینه ای به بحث و بررسی بپردازند ، پس طبیعتاً در زمینۀ علوم نیز وارد می شوند. پیشرفت در علوم مختلف ، یکی از ویژگی های قابل توجه 200 سال گذشته بوده است. ولی چگونه علم پیشرفت می کند؟

چگونه هیچ احساس یا باوری نداشته باشیم
چگونه هیچ احساس یا باوری نداشته باشیم

مغز ما – نورون های عصبی که در سر ما فعالیت می کنند – بر هوشیاری ، تجربیات ، افکار و اعمال ما تأثیر می گذارند. در این باره بحثی نیست. نوشیدنی های الکلی تغییراتی در مغز ما ایجاد می کنند و اگر به مقدار خاصی مصرف شوند می توانند باعث شوند احساس شادی کنیم ، کنترل خود را از دست دهیم و بیمار شویم.

چگونه روحی درون ماشین باشیم
چگونه روحی درون ماشین باشیم

ما معمولاً از ذهن و جسم به عنوان دو شیء جدا از هم صحبت می کنیم – و اگر مذهبی باشیم ، ممکن است فکر کنیم زندگی پس از مرگ بدون داشتن جسم امکان پذیر است. قطعاً هوشیاری و تجربیات ما بسیار متفاوت از اشیای فیزیکی و زیستی به نظر می رسد. با این حال بسیاری از مردم – شامل بسیاری از دانشمندانی که روی مغز کار می کنند – معتقدند تجربیات آگاهانۀ ما درون مغز رخ می دهد. مغز جایی ست که ذهن حضور دارد. آیا این باور صحیح است؟

چگونه نگران نابغۀ شرور نباشیم
چگونه نگران نابغۀ شرور نباشیم

شما در حال پرواز بر فراز جنگل ها و اقیانوس ها هستید ، سپس ساعت زنگ می خورد و صد البته شما در رؤیا بوده اید. با این حال یقین دارید که در حال حاضر رؤیا نمی بینید: اینجا و اکنون با واقعیت رو به رو هستید.

چگونه بدانیم علم چیست
چگونه بدانیم علم چیست

وقتی صحبت از علم می شود ، مردم سریعاً فیلسوف می شوند. پس از کمی فکر کردن می گویند "خوب ، مسلم است که ما نمی توانیم بدانیم آینده چیست. ما حتی نمی دانیم زمان حاضر چیست: ممکن است همین الان در حال رؤیا دیدن باشیم."

چگونه به شکل یک حشرۀ عظیم الجثه از خواب بیدار شویم
چگونه به شکل یک حشرۀ عظیم الجثه از خواب بیدار شویم

وقتی از خواب بیدار می شوید ، به ندرت پیش می آید که ندانید چه کسی هستید. گذشتۀ خود را به یاد می آورید و معمولاً می توانید بگویید که این گذشته مربوط به شماست و نه شخصی دیگر.

مقـــدمـه ای بر سیاست
مقـــدمـه ای بر سیاست

سياست يک فعاليت اصيل است که از طريق آن انسان‏ها قواعدي را که در چارچوب آن بايد زندگي کنند و همچنين اهدافي را که به‏طور جمعي درصدد دست يافتن به آنها هستند تعيين مي‌کنند

ارسطو
ارسطو

ارسطو در اِستاگیرا در مقدونيه زاده شد. پدر او نيكو ماخوس پزشك مخصوص پادشاه مقدونيه بود. از آن‌جا كه وي پسرش را همراه خود نزد شاه مي‌برد، بين ارسطو و خاندان سلطنتي رابطه‌اي نزديك برقرار شد.