ماجرای دختر استالین در قالب رمان
بیژن اشتری معتقد است: ما باید تاریخ کمونیسم را بشناسیم. شخصیتهایی مانند استالین، لنین و تروتسکی و کسانی که در جنبشهای چپ کمونیسم شرکت داشتند را بشناسیم تا خود را از شر اندیشههای مضر نجات بدهیم.
بیژن اشتری را به ترجمه ادبیات چپ میشناسیم. مترجمی که در ترجمههایش به سراغ چهرههای تاریخساز میرود و آثاری را که درباره این اشخاص است ترجمه میکند. اشتری مترجمی است که علاوه بر شناخت دقيق از ادبيات روسيه، تاريخ آن سرزمين را هم به دقت خوانده و ترجمه كرده و البته هنوز هم ترجمههايش ادامه دارد. کتابهای «استالین دربار تزار سرخ»، «لنین، زندگی انقلابی سرخ»، «تروتسکی، کاهن معبد سرخ» و «استالین جوان» از این جملهاند. به تازگی هم کتاب «دختر استالین» با ترجمه او از سوی نشر ثالث راهی بازار کتاب شده است. انتشار این کتاب دلیلی شد برای گفتوگو با این مترجم که در ادامه میخوانید.
مختصری درباره رمان «دختر استالین» و مطالب و سرفصلهایی که در این کتاب به آن اشاره میشود، توضیح دهید. این کتاب نوشته نویسنده کانادایی به نام رزماری سالیوان است که نتیجه تحقیقات وی درباره زندگی دختر استالین یعنی سوتلاناست. «دختر استالین» نتیجه تحقیقات پنج ساله این نویسنده است که زندگی سوتلانا را که در سال 2011 در 83 سالگی در فقر در آمریکا درگذشت را از بدو تولد مورد بررسی قرار داده است. این زندگینامه به صورت رمان نوشته شده و لحظه به لحظه زندگی سوتلانا را روایت کرده است. شیوه تحقیقات رزماری سالیوان برای نگارش این کتاب به چه صورت بوده و چگونه توانسته به جزئیات مسائل زندگی خصوصی دختر استالین دست پیدا کند؟ سالیوان با تمام دوستان و آشنایان سوتلانا مصاحبه کرده و در شهرها و کشورهایی مانند مسکو، شوروی سابق،گرجستان و باقی دنیا ردپای این خانم را گرفته و ماحصل آن تبدیل به کتابی شده که ترجمهاش در دو جلد از نشر ثالث منتشر شد. نیمی از حجم این کتاب مربوط میشود به رابطه بین استالین و دخترش. این کتاب برای مخاطبان و علاقهمندان تاریخ جهان توصیه میشود و فکر میکنم، پی بردن به خصوصیات بزرگترین دیکتاتور جهان برای هر کسی میتواند جالب باشد. این کتاب نقبی به زندگی خصوصی استالین و شخصیت وی میزند و علاقهمندان به تاریخ شوروی را راضی می کند. «دختر استالین» در قالب رمان نوشته شده و البته رمانی که تخیلی در آن راه ندارد. البته لازم است که یادآوری کنم اصل این کتاب تک جلدی است اما حجم آن در فارسی کمی زیادتر شد و 1200 صفحه هم قطع مناسبی برای یک جلد نیست. از این رو ترجمه این کتاب به صورت دو جلد منتشرشده است. میدانیم که فرار سوتلانا به آمریکا بازتاب بسیار گستردهای داشت. آیا در این کتاب به بازتاب فرار سوتلانا آلیلویوا در روزنامهها و مطبوعات آن زمان آمریکا هم اشارهای میشود؟ دختر استالین سال 1967 یعنی زمانی به آمریکا پناهنده شد که اوج جنگ سرد بین آمریکا و شوروی سابق بود. طبعا این عمل سوتلانا پوشش خبری زیادی پیدا کرد. این واقعه از اولین سفر گروه «بیتل»ها به آمریکا هم بیشتر پوشش داده شد. بیتلها گروه موسیقی بسیار معروفی بودند که در اولین سفر خود به آمریکا مورد استقبال خبرنگاران بسیاری در فرودگاه قرار گرفتند اما خبرنگارانی که برای استقبال از سوتلانا به فرودگاه آمدند، تعدادشان بیشتر بود. تمام روزنامههای آمریکا ماجرای پناهندگی سوتلانا را پوشش دادند و این پوشش خبری تا نزدیک به یک سال ادامه داشت. تمام این مطالب هم در همین کتاب آمده است.
نگیزه شما از ترجمه آثاری با محوریت چهرههای سیاسی صرفا شخصی است یا اینکه هدف خاصی را دنبال میکنید؟ من مدتی است که به صورت تخصصی درباره تاریخ کمونیسم و تاریخ شوروی ترجمه میکنم. به این اعتقاد دارم که کمونیسم تاثیر بسزایی در کشور ما داشته است. نسلهای متعددی از روشنفکران ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب تحت تاثیر اندیشههای مارکسیستی و کمونیستی بودهاند و یکی از گرفتاریهای جامعه ما هم به دلیل همین قضیه است. سیاستمداران اخیر ما هم ناخواسته تحت تاثیر گفتمانهای مارکسیستی و کمونیستی بودهاند و این گفتمانها حتا توانسته به اذهانی راه پیدا کند که ضد کمونیسم هستند و روی جامعه ما تاثیر منفی داشته است. من اعتقاد دارم ما باید تاریخ کمونیسم را بشناسیم. شخصیتهایی مانند استالین، لنین و تروتسکی و کسانی که در جنبشهای چپ کمونیسم شرکت داشتند را بشناسیم تا خود را از شر اندیشههای مضر نجات بدهیم. البته که علاقه شخصی هم در ترجمه این آثار بوده اما هدف و انگیزه من در نهایت همین چیزهایی که به آنها اشاره کردم. آیا باز هم کتاب جدیدی درباره چهرههای سیاسی در دست ترجمه و انتشار دارید؟ بله قرار است بهزودی دو کتاب از نشر ثالث منتشر شود. یکی از آنها «ادبیات علیه استبداد» نام دارد که با محوریت دکتر ژیواگو نوشته بوریس پاسترناک است. دیگری کتابی است به نام «ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ» که درباره دیکتاتور رومانی یعنی نیکولای چائوشسکو است. این کتاب قرار است در مجموعه کتابهای رهبران سرخ که تقریبا هر سال یکی از آنها منتشر میشود، دربیاید. در حال حاضر هم مشغول ترجمه کتابی درباره معمر قذافی، دیکتاتور لیبی هستم.
بسیاری از مترجمان جوان و کم تجربهتر هم ممکن است به ترجمه چنین موضوعاتی علاقهمند باشند؛ به عنوان مترجمی که در اینگونه متون تبحر خاصی دارید فکر میکنید چه اطلاعات زمینهای برای یک مترجم در این حوزه مورد نیاز است؟ فرمول ثابتی برای این کار وجود ندارد. به جز تسلط به زبان مبدا و مقصد و خوب دانستن زبان فارسی که از بدیهیات کار است، مترجمی موفق است که درد جامعه خود را بشناسد و بداند که در چه جامعهای زندگی میکند. مترجم باید بداند از نظر فکری چه موضوعاتی برای مردم جامعه دارای اهمیت داست و اینکه در جامعهاش چه گرههای ایدئولوژیکی، سیاسی و اجتماعی وجود دارد تا بعد از شناسایی اینها، کتابی برای ترجمه انتخاب کند که این گرهها را باز کند. مترجم باید شعور انتخاب کتاب داشته باشد و بداند که بیشترین نیاز جامعه به چه نوع کتابهایی است. نبض جامعه باید در دستان مترجم باشد تا بتواند خوراک فکری مناسبی در دسترس جامعه قرار دهد. دلیل ماندگاری مترجمانی مانند قاضی و دریابندری این است که سلیقه درستی داشتهاند و خط فکری خاصی را در ترجمه دنبال میکردند. آنها در راستای فکرو سلیقه خود، مردم نسل خود را نیز میشناختند و به همین دلیل اسامی آنها جزء مترجمان ماندگار است.
(منبع: ایبنا)
1396/11/21 1907
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر