انتشار آثار جوجو مویز؛

انتشار 113 عنوان جوجو مویز از سوی 33 ناشر

تکثیر قارچ‌گونه کتاب‌های جوجو مویز با عناوین و طرح جلد‌های مختلف، تنها یک نمونه است از نشری که نه کپی‌رایت و رعایت حقوق مولف و ناشر خارجی در آن معنایی دارد و نه حقوق مترجم و ناشران داخلی در آن مهم است.

ساله ترجمه‌های موازی در حوزه نشر، همواره به‌عنوان موضوعی چالش‌برانگیز در دوره‌های مختلف مطرح بوده است؛ به‌طوریکه در غیاب تقید به کپی‌رایت و ضرورت عقد قرارداد با مولف و ناشر خارجی، ناشران و مترجمان برای انتشار کتاب نویسندگان مطرح جهان، وارد رقابتی تنگانگ می‌شوند؛ حالا چه از تلاش‌های موازی همکاران خود در نشرهای دیگر مطلع باشند و چه نباشند. به بازار آمدن ترجمه‌های موازی و بعضا متعدد، به‌جز اینکه مخاطبان را دچار سردگمی می‌کند، منجر به تقسیم شدن میزان فروش چنین کتاب‌هایی بین چند ناشر می‌شود که این اتفاق در برخی موارد می‌تواند حتی توجیه اقتصادی ترجمه و انتشار را زیر سوال ببرد.

اما «ترجمه موازی» هرچقدر هم که پدیده ناگواری باشد، ناگوارتر از این نیست که بلافاصله بعد از پرفروش شدن یک کتاب در بازار، ناشران و مترجمان دیگری با نیت سهیم شدن در بازار آن کتاب به ترجمه و انتشار آن روی بیاورند! تحقیقات نشان داده که هر کتابی بعد از رسیدن به چاپ سوم در کوتاه مدت، گزینه چشم‌گیری برای آن دسته ناشران به حساب می‌آید که بازترجمه و بازنشر کتاب‌های پرفروش را در کمین نشسته‌اند. البته چنانچه گفته شد، عدم عضویت در معاهده برن و تقید به کپی‌رایت، در کشور ما تعدد ترجمه‌ها را به امری مشروع تبدیل کرده است و نمی‌توان انگشت اتهام به سمت ترجمه‌های مجدد گرفت؛ ولی اگر دوربین‌هامان را کمی‌ عقب‌تر کار بگذاریم و نمایی بازتر از وضعیتی که ایجاد شده را ببینیم، کلمه‌ای جز «آسیب» برازنده این وضعیت نیست.

وقتی جوجومویز در نمایشگاه کتاب تهران جولان می‌داد
با بررسی کتاب‌های پرفروش ترجمه‌ای در دهه‌ اخیر، می‌توان به موارد مطالعاتی قابل توجهی در این زمینه رسید: از انتشار بیش از 30 ترجمه از رمان خالد حسینی با عناوین مختلفی حولِ «و کوه‌ها طنین‌انداز شدند» گرفته تا کتاب‌های جدید برگزیدگان جوایز جهانی. اما در این میان مطالعه مورد پائولین سارا جوجو مویز؛ نویسنده 49 ساله انگلستانی و کتاب‌هایش در بازار نشر ایران، مورد منحصر به فردی است. چنانچه می‌دانیم آثار این نویسنده در رده‌بندی عامه‌پسند توانسته در عمده کشورهای انگلیسی زبان، مخاطبان قابل توجهی را به لحاظ عددی پیدا کند و این موقعیت جهانی، چیزی نیست که از چشم ناشران ایرانی دور بماند.
 
انتشار نخستین کتاب از جوجو مویز در ایران، به رمان «من پیش از تو» در تاریخ 21 اردیبهشت‌ماه سال 94 از سوی نشر آموت و با ترجمه مریم فتاحی برمی‌گردد؛ یعنی فقط سه سال پیش؛ زمانی که هیچ کس، شاید حتی ناشر و مترجم این کتاب هم فکر نمی‌کردند انتشار این کتاب همانا، آغاز حرکت دومینو‌وار نشر آثار مویز در ایران همانا!

در سی‌ویکمین نمایشگاه کتاب تهران (12 تا 22 اردیبهشت‌ماه) تکثیر قارچ‌گونه کتاب‌های جوجومویز با عناوین و طرح جلد‌های مختلف، کاملا محسوس بود! آنقدر که در برخی از راهروهای شبستان می‌شد کتاب‌های این نویسنده پرفروش را در بساط چند ناشر دید. تشخیص کتاب‌های این نویسنده در میان انبوه کتاب‌ها با تبلیغات گسترده غرفه‌داران (اعم از نصب بنر و چیدمان کتاب‌های جوجومویز در پیشانی پیشخوان‌ها) کار دشواری نبود: مویز در نمایشگاه کتاب تهران جولان می‌داد.

مشاهدات مویزی از نمایشگاه سی‌ویکم، بهانه‌ای شد برای رجوع به بانک‌ اطلاعاتی سازمان اسناد کتابخانه ملی؛ جایی که می‌توان صحت آن مشاهدات را صراحتا تایید کرد. نتایج؛ خیره‌کننده و باورنکردنی به‌نظر می‌آیند: انتشار 113 ترجمه از آثار جوجو مویز، از سوی 33 ناشر آن‌هم تنهاظرف 3سال!

ناشرانی که جوجو مویز منتشر کرده‌اند:
 

شماره نام مرکز نـشر شماره نام مرکز نـشر شماره نام مرکز نـشر
1 آموت 12 دانش 23 متن دیگر
2 منوچهری 13 میلاد 24 دانش‌بیگی
3 نسل نو اندیش 14 مصدق 25 البرز
4 آتیسا 15 میلکان 26 داریوش
5 ماهابه 16 فکر آذین 27 سپهر ادب
6 آذرمیدخت 17 فروزش 28 شرکت کرمیت پارس
7 شاپیگان 18 هلال نقره‌ای 29 کتاب کوله‌پشتی
8 موسسه‌فرهنگی انتشاراتی پر 19 الینا 30 ییلاق قم
9 یاری‌گر 20 برات علم 31 کوله‌بار فرهنگی
10 آسو 21 آفرینه 32 انتشارات مجید
11 پایتخت 22 دیموند بلورین 33 جنگل (انتشار به زبان اصلی)
 .


 

 

 

 

 

 

 

 

مرور بر عناوینی که ناشران برای ترجمه‌های خود از آثار جوجو مویز انتخاب کرده‌اند هم خالی از لطف نیست:

 

آخرین نامه عاشقانه باز هم من من پیش از تو رها در باد
آخرین نامه عاشقت هنوز من پاریس برای یک نفر سرپناه بارانی
آخرین نامه معشوق بازم من تنها در پاریس غروب عاشقانه
اسب رقصان بندر نقره‌ای تک و تنها در پاریس کشتی عروسان
رقصاننده اسب‌ها خلیج عشق پاریس تک‌نفره کشتی نوعروسان
بازار طاووس خلیج نقره‌ای دختری که به‌حال‌خود رها کردی موسیقی شب
میوه خارجی پس از تو دختری که ترکش کردی موسیقی شبانه
 


 

 

 

 

یک کلام: ابتذال!

بررسی وضعیت کتاب‌های جوجو مویز در بازار نشر ایران، بهانه‌ای به دست داد تا با چندتن از کارشناسان بنام ترجمه و نشر هم‌سخن شوم و نظر آن‌ها درباره بروز چنین پدیده‌هایی در بازار کتاب را جویا شوم. یکی از افرادی که برای تهیه این گزارش سراغ او رفتم؛ عباس پژمان؛ مترجمپیشکسوت و شناخته شده کشورمان بود. او در توضیح به مساله شیوع کتاب‌های جوجو مویز ظرف سه سال گذشته، گفت: البته موردی که به آن اشاره دارید با توجه به تعداد عناوین و ناشران، مورد خاص و چشمگیری است اما از این قبیل موارد که ناشران متعددی به سمت انتشار کتاب‌های پرفروش و عامه‌پسند بروند، کم نیست.
 

 

مترجم آثار ولادمیر ناباکوف، ژوزه ساراماگو، میلان کوندرا و گراهام گرین،‌ با ابراز تاسف از جریان‌هایی که صنعت نشر را اینچنین به مسیرهای اشتباه کشانده‌ است، تاکید کرد: به اعتقاد من مواردی از این دست معنای دیگری ندارد جز اینکه فرهنگ ابتذال در جامعه ما در حال رشد است و با این حساب باید منتظر از بین رفتن باقی‌مانده اصالت‌های فرهنگی خود نیز باشیم.

یکی از مسائلی که نویسندگان و مترجمان مطرح کشور همیشه نسبت به آن گلایه دارند، مغفول ماندن کتاب‌های جدی در مقابل کتاب‌های سطح‌پایین‌تر است. پژمان نیز با تکرار این دغدغه گفت: اگر 113 کتاب تکراری از یک‌ نویسنده‌عامه پسند در طول سه سال به انتشار رسیده، حکما مجموع تیراژ این کتاب‌ها میلیونی شده است. آن‌وقت تیراژ کتاب‌های جدی و اثرگذار در جامعه ما به 100 یا 200 نسخه رسیده است! این موازنه، چه معنایی جز ابتذال می‌تواند داشته باشد.

همه مقصریم...
وی با عمومی خواندن این معضل و انتقاد از بی‌توجهی‌ها ادامه داد: متاسفانه آن‌هایی که باید فکری برای آسیب‌هایی از این قبیل بکنند و جلوی رشد آن را بگیرند، دست روی دست گذاشته‌اند و ظاهرا از گسترش آن استقبال هم می‌کنند. البته منظورم فقط دولت و وزارت فرهنگ نیست بلکه خود مترجمان و ناشران و منتقدان نه تنها مقابل این پدیده‌ها واکنشی نشان نمی‌دهند، بلکه به آن‌ها دامن می‌زنند.

این مترجم البته ریشه به‌وجود آمدن آسیب‌هایی نظیر ترجمه‌های موازی با شدت و حدت جوجو مویز را در نبود کپی‌رایت می‌داند و می‌گوید: همه می‌دانیم که علت اصلی رشد پدیده‌های تلخی از این دست، عدم عضویت ایران در معاهده برن و تقید به کپی‌رایت است. با وجود اینکه ادعا داریم که نباید حقوق دیگران را ضایع کنیم، اما همچنان انتشار آثار خارجی بدون رعایت کپی‌رایت در ایران رواج دارد.

وی با اشاره به آسیب‌های دیگری که در شرایط فعلی در صنعت نشر ما سربرآورده‌اند، اظهار کرد: در چنین شرایطی است که هر کسی اسم خودش را می‌گذارد ناشر و مترجم! و بدون توجه به ملاحظات فرهنگی و ارزش‌ها و اصالت‌ها، به سمت ترجمه و انتشار کتاب‌های پرفروش می‌رود؛ همه هم از این رویه که ترویج ابتذال و به سطح آمدن فرهنگ است، استقبال می‌کنند.

پژمان در پایان این گفت‌وگو نسبت به آینده فرهنگی کشور ابراز نگرانی کرد و گفت: واقعا برایم تلخ است وقتی می‌بینم فرهنگ این مملکت که تمدن 2500 ساله دارد و تاریخ آن پر است از مفاخر بزرگ فرهنگ و علمی، قربانی جوجو مویزها و آثار عامه‌ پسند دیگر می‌شود.
 
ایراد از نبود کتابخوان جدی است
سهیل سُمی؛ مترجم فعال یکی-دو دهه اخیر که سابقه ترجمه آثار نویسندگانی چون جان بارت، کازوئو ایشی‌گورو، مارگارت اتوود، جان آپدایک و هنری میلر را در کارنامه خود دارد اما از منظر دیگری به این ماجرا نگاه می‌کند. او درباره مویز و آثار پرمخاطبش توضیح داد: این خانم در غرب هم نویسنده پرفروشی است و اینکه در ایران از آثار او استقبال می‌شود، مساله دور از ذهنی نیست. آثار عامه‌پسند جان اوهارا هم در آمریکا فروش‌های میلیونی دارد اما مساله اینجاست که ناشران بین‌المللی و سرشناسی مانند پنگوئن نمی‌آیند کتاب‌هایی در سطح «من پیش از تو» و «بعد از تو» و... چاپ کنند؛ بلکه ناشران متوسط دست به انتشار آثار عامه‌پسند می‌زنند.
 

وی اضافه کرد: مخاطب این دست کتاب‌ها، معمولا نوجوانان 14-15 ساله؛ خصوصا دخترها هستند که به دلیل وابستگی مالی به خانواده‌هاشان، پول کافی برای خریدن دارند. موضوعاتی هم که دست‌مایه نویسندگان عامه‌پسند قرار می‌گیرد، دقیقا این رنج سنی را هدف قرار می‌دهد؛ یعنی پرداختن به دغدغه‌ها و مسائلی که نوجوان‌ها سودای آن را دارند اما در دسترسشان نیست.

سمی وجود چنین کتاب‌هایی را در همه جای دنیا امری طبیعی می‌داند که نمی‌توان به آن ایراد گرفت اما از نظر او مشکل از جایی شروع می‌شود که کتاب‌های مهم و جدی مخاطب چندانی در جامعه ما ندارند. وی دراین‌باره می‌گوید: ایراد؛ نبود کتابخوان جدی در جامعه ما است. اگر کتاب جوجو مویز در ایران به چاپ چهلم می‌رسد، ایرادی ندارد اما ترجمه من از «نکسوس» هنری میلر بعد از 15 سال حداقل باید به چاپ سوم برسد یا نه؟

وی ادامه داد: مشکل اصلی این است که در بازار کتاب ما، کتاب‌های خوب و جدی، حتی با تیراژ‌های زیر هزار نسخه هم به چاپ‌های چندم نمی‌رسند! این یعنی مخاطبان مباحث و کتاب‌های جدی در کشورمان، تمایلی به خرید کتاب و مطالعه ندارند. یعنی در کشور ما 20 هزار نفر مخاطب فرهیخته وجود ندارد؟

این مترجم که معتقد است آسیب‌های موجود در حوزه نشر و بازار کتاب زاییده عوامل مختلفی‌اند که بعضا از بروز آن‌ها ناگزیریم، در ادامه سر پیکان اتهام را به سمت معضل ترجمه‌های ضعیف و مترجمان نابلد چرخاند و گفت: اکثر افرادی که تازه وارد عرصه ترجمه می‌شوند، انگیزه‌شان فقط و فقط پول است. البته این مساله تنها به حوزه ترجمه محدود نمی‌شود؛ متاسفانه کلاً در جامعه ما ملاک اصلی، شده پول! در این میانه انگار همه باید تلاش کنند به هر قیمتی که شده، گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند.

ترجمه برای بقا...
سمی در عین‌حال که شرایط موجود در حوزه نشر را نقد می‌کند، به وجود تنگناهایی اشاره می‌کند که چه‌بسا ترجمه و انتشار برخی کتاب‌ها را توجیه می‌کند. او توضیح داد: ناشران جدی و فرهیخته به دلیل رکود بازار و تنگناهای اقتصادی، تحت فشار قرار دارند. آن‌وقت یک مرکز نشر که تنها دو سال از تاسیس آن نمی‌گذرد، با انتشار آثار عامه‌پسند و نه‌چندان جدی، بار خود را می‌بندد. در چنین شرایطی، اینکه ناشران جدی برای حفظ بقا، به سمت چاپ کتاب‌های پرفروش بروند هم بعید نیست.

وی افزود: مترجمان هم از این وضعیت مستثنا نیستند. خود من؛ علاقه و میل شخصی‌ام ترجمه آثار نویسندگانی هم‌تراز با هنری میلر است اما برای اینکه زیر فشارهای اقتصادی له نشوم، مجبورم هر از چندگاهی نیم‌نگاهی هم به کتاب‌های پرفروش داشته باشم. انصاف نیست ما مترجمان که درآمد ماهانه نداریم و زندگی‌مان با فروش ترجمه‌هامان می‌گذرد، بعد از سال‌ها نفس کشیدن در جهان ادبی از نفس بیفتیم.

سمی خاطرنشان کرد: البته مشکل مضاعف این است که همان آثار عامه‌پسند هم عمدتا خوب ترجمه نمی‌شوند! هر کسی که چهارتا کلمه انگلیسی بلد است، اسم خودش را می‌گذارد مترجم و همانطور که می‌دانید، بازار سرقت، کتاب‌سازی و از روی دست دیگر مترجمان نوشتن هم داغ است؛ آنقدر که فکر می‌کنم اگر کسی یک متن من درآوردی را هم به نام امثال «جوجو مویز» چاپ کند، کسی متوجه نمی‌شود.

سرقت ترجمه و آینده ناگوار صنعت نشر
چنانچه پیشتر نیز اشاره شد، یکی از معضلات که در بررسی مواردی نظیر آثار جوجو مویز با آن روبه‌رو می‌شویم، مساله سرقت ادبی است؛ با این توضیح که ترجمه کتابی که پیشتر منتشر شده، با اندکی تغییر و با عنوان و طرح جلدی تازه، از سوی ناشری دیگر منتشر می‌شود. متاسفانه این دست موارد در عرصه نشر ما در حال افزایش بوده و تعدد شکایت‌ها طی سال های اخیر، موید این افزایش نگران‌کننده است. دستِ برقضا آثار جوجو مویز نیز تاکنون بارها مورد سرقت و دست‌مایه سودجویی قرار گرفته است؛ تا جایی که بازار تقلبی‌فروشان و افست‌کاران از کتاب‌های این نویسنده عامه‌پسند، گرم شده و تصور اضافه شدن تعداد نسخه‌های تقلبی مویز به تیراژ‌های رسمی، جوجو مویز را بیش از پیش در بازار کتاب ایران مسأله می‌کند. نشان‌به‌آن‌نشان در پرونده اخیر کشف و پلمب دو واحد توزیع کتاب‌های قاچاق که با ورود اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران انجام شد (اینجا بخوانید) پای جوجو مویز و آثارش نیز به میان آمد.
 

حسن کیائیان؛ مدیر نشر چشمه، یکی از ناشران پیشکسوت است که از سال 64 تاکنون با عناوین متعددی توانسته نظر طیف‌های مختلف جامعه کتاب‌خوان و اهل فرهنگ کشور را جلب کند. از او خواستم تا درباره سرقت ترجمه و ابعاد مختلف این معضل برایمان بگوید. او معتقد است: انتشار غیرقانونی کتاب‌ با ریسوگراف از سوی سودجویان، اتفاق تازه‌ای نیست؛ کتاب‌هایی که معمولا در بساط دست‌فروش‌ها عرضه می‌شوند. اما پدیده‌ای که در سال‌های اخیر شاهد رشد چشم‌گیر آن بوده‌ایم، سرقت ترجمه است؛ آنچنانکه وقتی کتابی پرفروش می‌شود، ناشرانی از راه می‌رسند و ترجمه قبلی را عیناً و یا با کمی تغییرات، با عنوان و نامی دیگر به جای مترجم و با طرح جلدی تازه منتشر می‌کنند.

وی با اشاره به فرایند تولید و انتشار کتاب در کشورمان گفت: از آنجایی که این پدیده، پدیده‌ای جدید است، اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مرحله صدور مجوز انتشار کتاب‌ها هنوز روشی را برای مقابله با آن در پیش نگرفته است. به همین خاطر این دست کتاب‌ها در سال‌های اخیر، افزایش پیدا کرد و به پدیده‌ای مخرب تبدیل شد که آینده صنعت نشر را به مخاطره می‌کشاند. این‌قبیل کتاب‌ها در ابتدا تنها در بعضی نمایشگاه‌های استانی و شهرستانی عرضه می‌شدند که کمتر به چشم بیایند و وجودشان خیلی محسوس نباشد اما رفته‌رفته وارد شبکه‌های توزیع کتاب شدند و حتی به بعضی کتاب‌فروشی‌ها رسیدند.

کیائیان با اشاره به یکی از پرونده‌های سرقت ترجمه که به‌هنگام وقوع، سروصدای زیادی هم به همراه داشت، اظهار کرد: سال گذشته متوجه شدیم که ناشری، حدود 40 عنوان کتاب‌های پرفروش دیگر ناشران شناخته شده، ازجمله چشمه را مورد سرقت ادبی قرار داده و ترجمه‌های آن‌ها را با نام مترجم و عنوان و طرح جلدهای دیگری به انتشار رسانده است. در مواجهه با این رویداد، پیگیری‌ها آغاز شد و با این رویداد برخوردایی هم انجام شد اما متاسفانه برخورد‌های موردی از این دست نمی‌تواند به شکل اساسی و کامل جلوی رشد پدیده شوم و مخرب سرقت ترجمه در ایران را بگیرد.

ضروت استفاده از نرم‌افزارهای تخصصی در اداره کتاب
وی با درنظر گرفتن شرایط موجود و قوانین قابل اتکا در ایران یادآور شد: مطابق با قواعد موجود در حوزه نشر و در شرایطی که به کپی‌رایت نپیوسته‌ایم، ناشران می‌توانند کتاب‌های خارجی را با ترجمه‌هایی جدید روانه بازار کتاب کنند، کسی نمی‌تواند به آن‌ها ایراد بگیرد اما اینکه ترجمه مترجم و ناشری، از سوی ناشری کپی برداری شود، خلاف قانون بوده و نیازمند رسیدگی قضایی خواهد بود.

مدیر و صاحب‌امتیاز نشر چشمه درباره راهکار مواجهه و مقابله با این رویه غلط گفت: برای مقابله با این پدیده رو‌به‌رشد و تهدیدآمیز، تنها راهکاری که وجود دارد این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هنگام صدور مجوز برای ترجمه‌های مکرر، ملاحظات بیشتری داشته باشد که آن هم با استفاده از نرم‌افزارهای تخصصی عملی می‌شود؛ به‌طوری که فایل‌های ارسالی ناشران به اداره کتاب با استفاده از نرم‌افزارهای مناسب با ترجمه‌های قبلی آن کتاب که پیش‌تر مجوز نشر گرفته‌اند، مقایسه شوند.

وی افزود: در اینصورت، اداره کتاب می‌تواند متوجه شود که چه میزان از متن جدید با متن قدیمی هم‌پوشانی دارد و مشابه است. بنابراین با استفاده از نرم‌افزارهای تخصصی شاید بتوان جلوی این قبیل رفتارهای غیرقانونی را گرفت. به‌جز این؛ بعید می‌دانم راه دیگری وجود داشته باشد.
 
ناشرانی که فاجعه‌اند
«قاچاق» و «سرقت ادبی» برای محمود آموزگار؛ رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران و عضو کارگروه صیانت از حقوق ناشران،‌ مولفان و مترجمان از جمله کلمات کلیدی و پربسامدی به شمار می‌آید که به دلیل مسئولیت صنفی با آن‌ها زیاد سروکار دارد. او در جریان روند بسیاری از شکایات و پیگیری‌های قانونی مربوط به حقوق ناشران و مولفان و مترجمان قرار دارد و از این حیث، شاید بیشتر از هرکسی از حال و اوضاع این‌روزهای صنعت نشر باخبر باشد. در روند تهیه این گزارش، ماجرای انتشار 113 عنوان به نام جوجو مویز از سوی 33 ناشر آن هم ظرف سه سال را با او در میان گذاشتم و او در پاسخ به رسالت صنفی و اخلاقی نشر اشاره کرد که از سوی برخی از به اصطلاح ناشران، زیر پا گذاشته می‌شود.
 

آموزگار سخنان خود را با اشاره به معضل تفوق ترجمه بر تالیف آغاز کرد و گفت: یکی از مشکلات اصلی رواج کتاب‌های ترجمه‌ای از این دست، این است که ترجمه به تالیف تفوق پیدا کرده؛ یعنی ترجمه بر تالیف پیشی گرفته است. در حال حاضر وضعیت ادبیات ما عکس وضعیت سینمای ما است؛ بازار فیلم در ایران، تولید محور است. به عبارت دیگر سینماگران ما توانستند در شرایطی که تولید فیلم، بر پخش فیلم‌های خارجی ارجحیت داشت، به سمت تولید خلاقانه و داستان‌پردازی‌های تازه بروند و از ادبیات پیشی بگیرند. درحالی‌که در سینمای دهه‌ها چهل و پنجاه ما(دوران موج نو سینمای ایران) ادبیات از سینما جلوتر بود و بر سینما تاثیر می‌گذاشت؛ آن‌هم با نویسندگانی مانند غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، هوشنگ گلشیری و... اما چنانکه گفتم، در حال حاضر سینمای ما، دنباله‌روی ادبیات نیست و خودش برای خودش خلق داستان می‌کند؛ ناگزیر شده است تا مخاطب حداکثری داشته باشد.

رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران در ادامه عدم عضویت ایران در معاهده برن و قانون کپی‌رایت را مطرح و اظهار کرد: متاسفانه این نگرانی وجود دارد که اگر به کنوانسیون‌های بین‌المللی نظیر کنوانسیون برن بپردازیم، با مشکلاتی مانند محدود شدن علم و دسترسی به دانش روز دنیا روبه‌رو می‌شویم. درصورتی که اصلا اینطور نیست. به‌جرئت می‌توان بیش از 100 کتاب ارزشمند اساتید ایرانی را نام‌برد که از سوی ناشران معتبر جهان به انتشار رسیده‌است. بنابراین در حال حاضر ظرفیت‌های خوبی در کشور ما وجود دارد که درصورت پذیرفتن معاهده برن و کپی‌رایت، می‌تواند ما را به عنوان یک تولیدگر و صادرکننده علم در جهان مطرح کند.

وی همچنین درباره آسیب سرقت ادبی، از یک تجربه شخصی یاد کرد و گفت: زمانی کتابی را می‌خواندم که ترجمه روانی هم داشت با نام «اینترنت با مغز ما چه می‌کند». در این کتاب با اصطلاح عجیب «اخلاق فکری» روبه‌رو شدم. که بعدتر نسخه انگلیسی آن را خریدم و متوجه شدم که اصل آن «اخلاق روشنفکری» است اما نکته جالب این بود که در جست‌وجوهایم متوجه شدم یک ناشر دیگر هم ترجمه فارسی این کتاب را چاپ کرده و در این ترجمه هم اصطلاح عجیب «اخلاق فکری» درج شده بود و متوجه شدم که ترجمه دوم از روی ترجمه اول رونویسی شده است.

کار نشر یک کار خلاقه است
آموزگار از جریان ترجمه‌های موازی و رفتن ناشران به سمت بازترجمه و بازانتشار کتاب‌های پرفروش انتقاد دارد و آن را یک آسیب جدی می‌داند. او معتقد است این کارها با شأن و تعریف «ناشر» در تضاد است و برای صنعت نشر، حکم فاجعه را دارد. او در این زمینه گفت: کار نشر به نظر من، یک کار خلاقه است. نشر بعد از اختراع ماشین چاپ که امکان تولید انبوه کتاب را ایجاد کرد، به عنوان یک حرفه مطرح شد. در این شرایط بود که رابطه ناشر و مولف از نظر حقوقی، اهمیت پیدا کرد و قانون حقوق مالکیت فکری تدوین شد. در این چرخه، کار ناشر این بود که به کشف استعدادها و سرمایه‌گذاری روی آن‌ها بپردازد، زمینه‌های دیده شدن و خوانده شدن آثار آن مولف را فراهم آورد و با عرضه درست آن دربازار، خود نیز از قِبل این فعالیت، منتفع شود.

وی ادامه داد: اما ناشری که امروز به انتشار پایان‌نامه و کتاب در ازای پول تبدیل شده، دیگر ناشر نیست. وضعیت طوری شده که خیلی‌ها در ازای پرداخت هزینه‌ها و حق برند ناشر، کتاب چاپ می‌کنند و حتی مسئولیت توزیع و فروش آن را هم به عهده نمی‌گیرند. این که اسمش نشر نیست. اخیرا دیدم یکی از ناشران قدیمی روبروی دانشگاه تهران، تبلیغاتی با این مضمون دارد که: «اخذ مجوز نشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی». این‌ها فاجعه است.
 
نشری که حرفه‌ای نیست و ضرورت نظارت و کنترل 
فرید مرادی؛ کارشناس نشر، پژوهشگر و مولف نیز درباره شیوع ترجمه‌ کتاب‌های پرفروش روی مساله جای خالی حرفه‌ای‌گری انگشت می‌گذارد و معتقد است: یکی از دلایل ظهور چنین پدیده‌ای در نشر ما، ورود افراد سودجو به این صنف است؛ افرادی که پروانه نشر می‌گیرند و سراغ انتشار کتاب‌های پرفروش دیگر ناشران می‌روند. اما یک بخشی از مشکلات هم به غیرحرفه‌ای بودن بدنه نشر برمی‌گردد زیرا ناشر حرفه‌ای، برای خودش برنامه‌ریزی دارد و مطابق با رویکرد و نگاه خود به تولید کتاب دست می‌زند.
 

نویسنده مجموعه پنج جلدی «تاریخ چاپ و نشر کتاب فارسی؛ از برآمدن تا انقلاب» در توضیح شرایط کنونی بازار کتاب گفت: در حال حاضر بازار کتاب ما پر شده از کتاب‌های تکراری و ترجمه‌های موازی. از داستایوفسکی و آلبر کامو گرفته تا همینگوی و... از هر کدام چند ده ترجمه در بازار وجود دارد. همین اتفاق که در گذشته برای کتاب‌های عزیز نسین رخ می‌داد، الان برای کتاب‌های الیف شافاک و جوجو مویز در حال تکرار است.

وی ادامه داد: رقابت برای ارائه ترجمه بهتر، اتفاق مثبتی است اما ترجمه باید توجیه داشته باشد. مثلا در فرانسه، شاید چندین ترجمه از آثار ویکتور هوگو وجود داشته باشد، اما هر کدام از آن‌ها با رویکردی ویژه و با توجیه مشخصی ترجمه و منتشر شده‌اند.

مرادی با انتقاد از سوءرفتارهای صنفی برخی ناشران اظهار کرد: همانطور که گفتم یکی از مشکلات اصلی صنعت نشر ما، حرفه‌ای نبودن است. به جرئت می‌توانم بگویم شاید در میان این همه ناشر که پروانه نشر دارند، 20 ناشر حرفه‌ای به معنای واقعی کلمه نداشته باشیم. بقیه عمدتا دنبال پول و سود بیشترند؛ آن هم بدون رعایت اصول حرفه‌ای و صنفی و اخلاقی.

همه به آموزش نیاز داریم
او مشکلاتی نظیر نبود آموزش، صدور مجوز بی‌رویه و نبود سختگیری‌های لازم، نبود نظارت و کنترل کیفیت در صنعت نشر و نداشتن استانداردهای مشخص برای کتاب در غیاب کپی‌رایت را از مشکلاتی می‌داند که به سودجویی و شیوع سرقت ادبی منجر می‌شوند. این کارشناس تاکید کرد: می‌دانیم که صنف دست و بالش در نظارت و تاثیرگذاری بر وضعیت صنعت نشر چندان باز نیست. دلیلش هم این است که بخش قابل توجهی از اختیارات، هنوز در اختیار دولت است و به همین خاطر نمی‌توان از صنف انتظار رسیدگی به این مشکلات را داشت. اما به هرحال نبود نظارت صنفی، منجر به شیوع کتاب‌های ضعیف و کتاب‌سازی‌ها شده است.

این کارشناس نشر، جامعه مخاطبان را هم قابل نقد خواند و افزود: البته این را هم بگویم که کتاب‌خوان‌های ما هم نیاز به آموزش دارند. بخش اعظم اهالی کتاب و مطالعه در کشور ما هنوز فرق بین کتاب تقلبی و اصلی را نمی‌دانند، ترجمه خوب و مترجم باسابقه را نمی‌شناسند و به شناسنامه افراد و مراکز نشر توجهی ندارند. به نظر من همانقدر که بدنه نشر ما نیاز به اصلاح و آموزش دارد، ذهنیت جامعه مخاطبان نیز باید تربیت شود. این کار هم به اطلاع‌رسانی‌ها و حتی افشاگری‌های رسانه‌ای و مطبوعاتی نیاز دارد تا مردم فریب سودجویان را نخورند و گرفتار دام‌چاله‌هایی نظیر کتاب‌های قاچاق و تقلبی و ترجمه‌های ضعیف نشوند.

پلان آخر: آینده‌ صنعت نشر

تکثیر قارچ‌گونه کتاب‌های جوجو مویز با عناوین و طرح جلد‌های مختلف، تنها یک نمونه است از نشری که نه کپی‌رایت و رعایت حقوق مولف و ناشر خارجی در آن معنایی دارد و نه حقوق مترجم و ناشران داخلی در آن مهم است. با این اوصاف اگر حتی از همه‌گیر شدن کتاب‌های عامه‌پسند در کشورمان به عنوان رویدادهای جامعه‌شناختی و فرهنگی بگذریم، گسترش و تعدد یافتن ترجمه‌های مکرر از آثار پرفروش به عنوان یک پدیده مخرب، آینده صنعت نشر را به مخاطره می‌اندازد.

مساله‌ای که باعث تشدید نگرانی از رواج چنین پدیده‌هایی در عرصه نشر داخلی می‌شود، این است که عملاً سدی پیش روی این جریان تازه برآمده و در حال فزونی نیست؛ نه از نظر قانونی و نه از نظر ساختار نظارتی! مگر آنکه...

(منبع: ایبنا)

1397/03/20
2001

نظری ارسال نشده

در حال حاضر نظری ارسال نشده است

شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید

ارسال نظر

ارسال نظر