انتشار ترجمه جدید «دشمن عزیز»

داستان جودی ابوت ادامه دارد

رمان «دشمن عزیز» نوشته جین وبستر با ترجمه ثمین نبی‌پور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

رمان «دشمن عزیز» نوشته جین وبستر به‌تازگی با ترجمه ثمین نبی‌پور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب سیزدهمین عنوان از مجموعه «عاشقانه‌های کلاسیک»‌ است که این ناشر چاپ می‌کند.

جین وبستر این کتاب را ۳ سال پس از موفقیت «بابالنگ‌دراز» نوشت و ادامه ماجراهای رمان موفقش را در این کتاب پی گرفت. به این ترتیب، مخاطب در این رمان هم با جودی‌ ابوت و ماجراهایش روبروست. از این رمان پیش‌تر ترجمه‌ای به قلم مهرداد مهدویان توسط انتشارات قدیانی چاپ شده است.

در «دشمن عزیز» جودی ابوت پس از ازدواج با جرویس پندلتون یعنی همان بابالنگ‌دراز،‌ با دوست صمیمی‌اش سالی مک‌براید را به سرپرستی نوانخانه‌ای که در آن بزرگ‌ شده، انتخاب می‌کند. او خانم لیپِت را بیرون کرده و سالی را مدیر می‌کند. سالی هم کارهایی را که به عنوان مدیر انجام داده، به جودی گزارش می‌کند. این گزارش‌ها در قالب نامه ارائه می‌شوند. در ادامه ماجراها، رابطه سالی و پزشک نوانخانه که یک مرد است و او را دشمن عزیز لقب داده، با لجبازی همراه می‌شود.

رفته‌رفته و با جلوتر رفتن جودی در مسیر نامه‌ها، گزارش‌های سالی درباره دشمن عزیز، تبدیل به اعترافات دلپذیر می‌شوند...

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

در فرایند گروه‌بندیِ بچه‌ها که مدتی است آغاز شده، از شرّ یازده بچه خلاص شده‌ام. انجمن فرخنده خیریه‌های ایالتی به دادم رسیدند و سه دختربچه را بردند و به خانواده‌هایی خوب سپردند. اگر یکی از خانواده‌ها از یکی از دخترها خوشش بیاید، ممکن است او را به فرزندخواندگی بپذیرد. خانواده از آن دختر خوشش خواهد آمد؛ کاری کردم که چنین شود. او فرزند طلاییِ نوانخانه بود؛ فرمان‌بردار و خوش‌رفتار با موهای مجعد و برخوردِ مهرانگیز، درست همان دختری است که هر خانواده‌ای آرزویش را دارد. وقتی چند پدر و مادر که دنبال فرزندخواندگی‌اند می‌آیند تا دختری انتخاب کنند، من کناری می‌ایستم و درحالی‌که قلبم توی حلقومم آمده، تماشا می‌کنم. احساس می‌کنم در بازی‌های مرموزِ سرنوشت نقشی دارم. یک اتفاق خیلی کوچک ممکن است همه چیز را زیر و رو کند؛ دخترک لبخند بزند، خانه‌ای پرمهر تا ابد از آنِ او می‌شود. دخترک عطسه کند، بخت برای همیشه از او روی برمی‌گرداند.

سه‌تا از بزرگ‌ترین پسرهایمان رفتند توی مزرعه‌ها کار کنند و یکی‌شان سر از مزرعه‌ای بزرگ مثل رَنچ درآورده! گزارش‌ها حاکی از آن است که می‌خواهد گاوچران شود و با سرخ‌پوست‌ها بجنگد و خرس گریزلی شکار کند! گرچه فکر می‌کنم واقعیت این است که قرار است وظیفه‌ای ساده مثل برداشت گندم داشته باشد. او با گام‌های بلند راهی شد و چشم‌های پرتمنای بیست و پنج رفیقش او را بدرقه کردند؛ رفیق‌هایش آهی کشیدند و به زندگیِ یکنواختشان در نوانخانه جان گریر بازگشتند.

پنج بچه دیگر به موسسه‌هایی فرستاده شدند که مناسب حالشان باشد. یکی‌شان کر و لال است، یکی دیگر صرع دارد و سه بچه دیگر تقریباً عقب‌مانده‌اند. هیچ‌ کدامشان هرگز نباید اینجا پذیرفته می‌شدند. جان گریر یک موسسه آموزشی است و ما نمی‌توانیم امکانات ارزشمندمان را برای مراقبت از آن‌ها هدر بدهیم.

این کتاب با ۵۲۸ صفحه، شمارگان ۳ هزار نسخه و قیمت ۳۹ هزار تومان منتشر شده است.

(منبع: خبرگزاری مهر)

 

1397/09/28
1492

خبرهای مشابه

نظری ارسال نشده

در حال حاضر نظری ارسال نشده است

شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید

ارسال نظر

ارسال نظر