اشتباهات رایج رماننویسی
نویسندگان معمولاً اشتباهاتی دارند که موجب به هم خوردن نظم در چیدن صحنههای مختلف داستان میشود. وقتی قرار است داستانی برای مخاطب تعریف شود، رعایت این توصیهها ممکن است مفید باشد.
در نوشتن داستان و رمان پرداختن به شخصیتها و صحنههایی که در ماجرای داستان توضیح داده میشوند برای موفقیت رمان حیاتی است و بسیاری از نویسندگان بزرگ نیز برای چیدن این اتفاقات و صحنهها به صورت منطقی و پشت سر هم از ویراستاران کمک میگیرند. آلن تانر مارش نویسنده آمریکایی اعتقاد دارد نویسندگان معمولاً اشتباهاتی دارند که موجب به هم خوردن این نظم در چیدن صحنههای مختلف داستان میشود. مارش 11رمان در کارنامه ادبی خود دارد که بعضی از آثارش بارها در لیست کتابهای پرفروش نیویورکتایمز قرار گرفتهاند. وی در یادداشت خود پنج اشتباه رایج نویسندگان تازهکار را یادآوری میکند که معمولاً موجب میشود روال معمول قصه و داستان از دست خواننده بیرون رود. به عبارت عامیانه نویسندهها برای اینکه ماجرای داستان روال منطقی خود را طی کند باید این اشتباهات را تکرار نکنند و به نکات زیر توجه داشته باشند: 1. تمام جابجاییهای فیزیکی را توضیح ندهید. نویسنده نباید تمام جزئیات حوادث را برای خواننده تعریف کند. همیشه به خواننده خود اعتماد کنید و اجازه دهید بقیه حادثه را خودش تصور کند و در حقیقت خیالپردازی کند. لازم نیست برداشتن تفنگ توسط دست راست شخصیت اصلی داستان را کامل توضیح دهید. یا اینکه با دست چپش کشوی میز را باز کرد تا گلوله پیدا کند. وقتی بنویسید او تفنگش را برداشت ولی گلوله نداشت، کافی است و شما حرفتان را زدید. بقیهاش را به خواننده بسپارید. 2. لازم نیست برای خواننده کاتالوگ ارائه کنید. بعضی نویسندهها ظاهراً خودشان را با طراح ساختمان اشتباه میگیرند و باید تمام نقاط و اتاقهای خانه را برای خواننده توضیح دهند. وقتی صحنهای از یک مکان یا اتاقی را توضیح میدهید که شخصیت اصلی داستان در آنجا حضور دارد، لازم نیست همه چیز را بنویسید. البته بعضی وقتها حرف زدن از رنگ بنفش گلهای بیرون پنجره به جذابیت بیشتر داستانهای معمولاً عاشقانه کمک میکند، ولی همیشه در نوشتن خلاصهنویسی را رعایت کنید. در این مورد نیز به تخیل خواننده اعتماد کنید. 3. جزئیات را با اندازه و مقدار بیان نکنید. نویسندههای تازهکار وقتی میخواهند به بلندی قد قهرمان داستان اشاره کنند از شاخصهای عددی استفاده میکنند. مثلاً مینویسند فلانی 175سانتیمتر قدش است و 120 کیلوگرم وزن دارد. تجربه نشان داده این شاخصهای ریاضی زیاد برای روحیه داستان خوب نیست. بهتر است به جای این عددهای ریاضی از کلماتی مثل سنگین یا بلندقد یا عباراتی شاعرانه مثل قد چنار و هیکل عضلانی استفاده کنید. بهتر است از عالم ریاضی به عالم شعر سفر کنید تا نوشتههایتان توسط خواننده پذیرفته شود. 4. قرار نیست به خواننده بگویید منظورتان چه کسی است. در رمانها معمولاً نویسندگان برای گفتن جملات از اسم اشخاص برای مشخص کردن گوینده یک جمله استفاده میشود. البته این مسئله تا حدودی خوب است ولی تجربه نشان داده نباید خیلی از ضمیرها استفاده کنید. سعی کنید در پنج یا شش جمله از اسمها نام ببرید. 5. در استفاده از علامتهای گرامری تعادل را حفظ کنید. استفاده از علامتهای گرامری برای مکث یا اظهار تعجب نویسنده در بعضی از جملات مناسب است ولی قرار است اطراف خود را پر از این علامتها کنید. سعی کنید از ویراستاران حرفهای برای کم کردن این علامتها استفاده کنید. یادتان باشد رمان یا داستان، کتاب آموزش زبان نیست که همه علامتهای گرامری را در آن رعایت کنید.
(منبع: ایبنا)
1397/05/20 1308
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر