شاه‌کلید

درس سوم ـ منابع ذهن

پس هر نوع تمايل به شكوه و شكايت از شرايطي را كه داشته‌ايد يا داريد از ياد ببريد؛ به اين شيوه، فرصت تغيير شرايط موجود و تبديل آن‌ها به شرايط دلخواه خود را خواهيد داشت.

تاكنون آموختيد كه هر فرد مي‌تواند روي كل اثر بگذارد و آنچه از اين كنش و واكنش، حاصل مي‌شود، همان قانون علت و معلول است. بنابراين، فكر، نقش علت را ايفا مي‌كند و تجربياتي كه در طول زندگي داريد هم حكم معلول را دارند.

پس هر نوع تمايل به شكوه و شكايت از شرايطي را كه داشته‌ايد يا داريد از ياد ببريد؛ به اين شيوه، فرصت تغيير شرايط موجود و تبديل آن‌ها به شرايط دلخواه خود را خواهيد داشت.

سعي كنيد آن دسته از منابع ذهن را كه همواره تحت فرمان شما هستند، شناسايي كنيد، منابعي كه تمام نيروهاي واقعي و پايدار از آن‌ها سرچشمه مي‌گيرند.

آن‌قدر به تمرين ادامه دهيد تا به اين حقيقت برسيد كه اگر نيروهاي خود را بشناسيد و بر اهداف خود پافشاري كنيد، در دستيابي به هيچ يك از اهداف شايستۀ زندگي خود، ناكام نخواهيد شد، چرا كه نيروهاي ذهن همواره آماده‌اند تا خود را در اختيار يك ارادۀ هدفمند قرار دهند و به اين وسيله افكار و آرزوها را در قالب فعاليت‌ها، رويدادها و شرايط مطلوب تجسم بخشند.

با آنكه تمام عملكردها و  فعاليت‌های حیات در ابتدا، از تفكر خودآگاه نشأت مي‌گيرند، اما فعاليت‌هاي تكراري و دائم، خودكار مي‌شوند و افكاري كه اين فعاليت‌ها را كنترل مي‌كنند وارد قلمرو ذهن نيمه‌آگاه مي‌شوند. البته اين فرايند، همچنان هوشمند باقي مي‌ماند. براي آنكه ذهن خودآگاه بتواند به امور ديگر بپردازد، لازم است اين حالت خودكار و يا ناخودآگاه ايجاد شود. با اين حال فعاليت‌هاي جديد هم به نوبۀ خود، عادي، خودكار و نيمه‌آگاهانه مي‌شوند تا ذهن بتواند دوباره از اين فعاليت‌هاي ظريف و پيچيده رها شود و به فعاليت‌هاي ديگر برسد.

هنگامي كه اين نكته را درك كنيد، به سرچشمه‌اي از قدرت خواهيد رسيد و با اين قدرت مي‌توانيد تمام شرايطي را كه در زندگي شما رشد مي‌كنند، كنترل كنيد.

1ـ‌ براي برقراري تعامل حياتي ذهن‌هاي خودآگاه و نيمه خودآگاه، لازم است كه تعاملي مشابه ميان دستگاه‌هاي عصبي مرتبط به آن‌ها نيز ايجاد شود. قاضي تروورد، شيوۀ برقراري اين تعامل را به بياني شيوا تشريح مي‌كند. او مي‌گويد: «دستگاه مغزي ـ نخاعي، ابزار ذهن خودآگاه است و دستگاه اعصاب سمپاتيك نيز ابزار نيمه خودآگاه، محسوب مي‌شود. دستگاه مغزي ـ نخاعي، مجرايي است كه از طريق آن دريافت‌هاي حسي و آگاهانۀ فيزيكي داريم و حركت بدن را كنترل مي‌كنيم. مغز، كانون اين دستگاه عصبي است.»

2ـ‌ كانون دستگاه سمپاتيك، يك توده از گره‌هاي عصبيِ پشت معده است که شبكۀ خورشيدي، نام دارد. اين شبكه، مجراي آن دسته از فعاليت‌هاي ذهني است كه به طور ناخودآگاه، فعاليت‌هاي حياتي بدن را تداوم مي‌بخشند.

3ـ ارتباط ميان دستگاه عصبي مغزي ـ نخاعي و دستگاه عصبي سمپاتيك از طريق عصب واگ برقرار مي‌شود كه به شكل بخشي از دستگاه ارادي، از ناحيۀ مغزي خارج مي‌شود، به قفسۀ سينه مي‌رسد و شاخه‌هايي از آن به سمت قلب و ريه‌ها مي‌رود و سرانجام با عبور از ديافراگم، پوشش خارجي خود را از دست مي‌دهد و با عصب‌هاي سمپاتيك، همسان مي‌شود؛ به اين طريق، پلي ارتباطي ميان دستگاه عصبي ـ مغزي و دستگاه عصبي سمپاتيك برقرار مي‌كند و انسان را به يك موجود يكپارچه تبديل مي‌سازد.

4ـ هر فكري كه توسط مغز، يعني ابزار خودآگاه ذهن دريافت مي‌شود، مطيع قدرت استدلال مي‌شود. هنگامي كه ذهن عيني اطمينان يافت كه فكر دريافتي درست است، آن را به شبكۀ خورشيدي يعني به مغز ذهنی ارسال مي‌كند تا بر روي جسم ما اثر بگذارد و ما را به سوي جهان واقعي سوق دهد. بنابراين به هيچ وجه امكان بحث و مجادله وجود ندارد چون ذهن نيمه‌آگاه قدرت بحث و جدل ندارد، تنها عمل مي‌كند و نتايج ذهن عيني را بي‌چون و چرا مي‌پذيرد.

5ـ شبكۀ خورشيدي، به كل بدن تشبيه شده است، چرا كه اين شبكه، نقطۀ مركزي توزيع انرژي است،‌ انرژي‌اي كه بدن به طور پيوسته، در حال توليد آن است. اين انرژي يك انرژي كاملاً واقعي و اين خورشيد هم يك خورشيد كاملاً واقعي است و انرژي به وسيلۀ اعصاب واقعي در تمام بخش‌هاي بدن، منتشر مي‌شود و بر جو كلي و شرايطي كه بدن را در خود پيچيده، غلبه مي‌كند.

6ـ اگر اين تشعشع انرژي، به اندازۀ كافي قدرتمند باشد، فرد، مثل يك آهن‌ربا، جاذب و سرشار از يك نوع گيرايي شخصي خواهد شد. چنين فردي مي‌تواند انرژي عظيمي را براي دستيابي به خير و نيكي، به كار گيرد و در اغلب موارد حتي حضور او به تنهايي، براي ذهن‌هاي آشفته‌اي كه با آن‌ها در تماس است، آسايش به ارمغان مي‌آورد.

7ـ‌ هنگامي كه شبكۀ خورشيدي فعال است و زندگي، انرژي و نشاط را به تمام اعضاي بدن و تمام افرادي كه ملاقات مي‌كند، ساطع مي‌كند، تمام حس‌ها خوشايند خواهند شد، بدن سرشار از سلامتي خواهد بود و تمام كساني كه با آن‌ها در تماس هستيم، يك حس مطبوع  را تجربه خواهند كرد.

8ـ هر نوع وقفه‌اي كه در اين تشعشع ايجاد شود، حس نامطبوعي به همراه خواهد داشت، جريان زندگي و انرژي در بخش‌هايي از بدن، متوقف مي‌شود و از همين جاست كه تمام بيماري‌هاي جسماني، رواني و يا محيطيِ نوع بشر، ايجاد مي‌شوند.

9ـ در چنين شرايطي كه آفتاب تن، انرژي كافي را براي نيروبخشي بخش‌هايي از بدن، تامين نمي‌كند، بيماري جسماني، پديدار مي‌شود و از آنجا كه ذهن خودآگاه براي نشاط حياتي خود و حفظ افكار خود به ذهن نيمه‌آگاه، وابسته است، بيماري روحي و رواني ظهور مي‌يابد و بيماري‌هاي محيطي نيز حاصل وقفه‌اي هستند كه در ارتباط ما ميان ذهن نيمه‌آگاه و ذهن جهاني ايجاد مي‌شود.

10ـ شبكۀ خورشيدي، نقطه‌اي است كه در آن جزء با كل، تلاقي مي‌يابد، جايي كه متناهي به نامتناهي و نامخلوق به مخلوق، تبديل مي‌شود، كل جهاني، فرديت مي‌يابد و نامرئي، مرئي مي‌شود. شبكۀ خورشيدي، نقطه‌اي است كه در آن، زندگي پديدار مي‌شود، براي ميزان حياتي كه هر فرد مي‌تواند از شبكۀ خورشيدي استخراج كند، حد و مرزي نيست.

11ـ اين مركز انرژي، قدرت تام را در خود دارد، زیرا نقطه‌اي است كه در تماس با قدرت و خرد تام، قرار دارد. بنابراين مي‌تواند هر فرماني را كه به او داده شود، اجرا كند و اين به قدرت خودآگاه بستگي دارد.

ذهن نيمه‌آگاه، طرح‌ها و ايده‌هايي را مي‌تواند عملي كند و عملي خواهد كرد كه ذهن خودآگاه در اختيار او قرار داده است.

12ـ‌ بنابراين انديشۀ خودآگاه، ارباب شبكۀ خورشيدي به شمار مي‌رود، شبكه‌اي كه حيات و انرژي تمام بدن را به جريان درمي‌آورد. چگونگي افكاري كه در سر مي‌پرورانيم، تعيين‌كنندۀ چگونگي افكاري است كه شبكۀ خورشيدي، ساطع خواهد كرد، ويژگي افكاري كه ذهن خودآگاه، توليد مي‌كند ترسيم‌كنندۀ ويژگي‌هاي افكاري خواهد بود كه شبكۀ خورشيدي، منتشر خواهد كرد و ماهيت افكاري كه ذهن خودآگاه، مي‌پروراند، ماهيت افكاري را كه اين خورشيد، خواهد تاباند و در نتيجه ماهيت تجارب به دست آمده را مشخص خواهد كرد.

13ـ پس، روشن است كه تنها كاري كه ما بايد انجام دهيم، اين است كه به اين نور اجازۀ درخشش بدهيم، مي‌توانيم انرژي بيشتري ساطع كنيم، آن‌قدر سريع كه بتوانيم شرايط نامطلوب را به سرچشمۀ لذت و منفعت تبديل كنيم. سوال اساسي اين است كه چطور مي‌توان به اين نور اجازۀ ‌درخشش داد، چطور مي‌توان اين انرژي را توليد كرد؟

14ـ انديشۀ غيرمخالف، شبكۀ خورشيدي را تقويت مي‌كند ولي افكار مقاوم و مخالف، براي آن مانع مي‌تراشند. افكار خوشايند، شبكۀ خورشيدي را تقويت مي‌كنند و افكار ناخوشايند، آن را متوقف مي‌سازند. افكاري مثل شهامت، قدرت، اعتماد به نفس و اميد، همه و همه حالتي متناسب با خود ايجاد مي‌كنند.

اما يكي از دشمنان موذي شبكۀ خورشيدي ترس است. دشمني كه براي ممكن ساختن هر نوع تابش نور، بايد آن را كاملاً از بين برد. بايد اين دشمن را كاملاً ريشه‌كن كرد، بايد نابود و براي هميشه اخراجش كرد، ترس، ابري است كه خورشيد را مي‌پوشاند و تاريكيِ هميشگي به همراه دارد.

15ـ ترس، همان اهريمن شخصي است كه باعث ترس از گذشته، حال و آينده، ترس از خود، ترس از دوست و دشمن، ترس از همه چيز و همه كس مي‌شود. هنگامي‌ كه ترس به طور كامل و واقعي از بين برود، نور شما شروع به تابش خواهد كرد. ابرها كنار مي‌روند و سرچشمه‌اي از قدرت، انرژي و زندگي خواهيد داشت.

16ـ وقتي دريافتيد كه واقعاً فردي هستيد با قدرت‌هاي بي‌پايان و وقتي توانستيد به طور آگاهانه و با يك نمونۀ عملي، به قدرت انديشۀ خود براي غلبه بر هر نوع شرايط نامساعد پي ببريد، ديگر هيچ ترسي نخواهيد داشت. آن‌گاه است كه ترس نابود خواهد شد و شما به حق طبيعي خود، دست خواهيد يافت.

17-‌ حالت ذهني ما در برابر زندگي، تجربيات آيندۀ ما را تعيين مي‌كند. اگر در انتظار چيزي نباشيم، چيزي هم به دست نخواهيم آورد. اگر چيزهاي زيادي بخواهيم، سهم بيشتري دريافت خواهيم كرد. جهان، تنها هنگامي سخت‌گير است كه ما دست از طلب برمي‌داريم.

انتقاد مردم تنها براي كساني تلخ است كه نمي‌توانند جايي براي افكار خود دست و پا كنند. همين ترس از سخت‌گيري و انتقاد است كه باعث مي‌شود بسياري از افكار، قادر به مشاهدۀ روشنايي روز نباشند.

18ـ اما فردي كه مي‌داند داراي چيزي به اسم شبكۀ خورشيدي است، از انتقاد و هر چيز ديگري نمي‌ترسد، او سخت مشغول تاباندن شهامت، اعتماد به نفس و قدرت است و با تكيه بر حالت ذهني خود، براي موفقيت آماده مي‌شود. او موانع را در هم مي‌كوبد و با يك جهش، از شكاف شك و ترديدي كه ترس در مسير او ايجاد كرده، عبور مي‌كند.

19ـ با دانستن اينكه مي‌توانيم به طور آگاهانه، سلامتي، قدرت و هماهنگي را از خود ساطع كنيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه مطلقاً چيزي براي ترس وجود ندارد، چرا كه ما به قدرت بي‌پايان، متصل هستيم.

20ـ اين آگاهي را تنها مي‌توان با استفادۀ عملي از اطلاعات، به دست آورد. با عمل است كه مي‌آموزيم، همان‌طور که هر ورزشكاري با تمرين قدرتمند مي‌شود.

21ـ از آنجا كه مطلب بعدي از اهميت قابل توجهي برخوردار است آن را به چند شيوۀ مختلف، تشريح مي‌كنم تا به مفهوم كامل اين موضوع دست پيدا كنيد.

اگر شما زمينه‌هاي مذهبي داريد، بايد گفت كه مي‌توانيد به نور خود، اجازۀ درخشش بدهيد، اگر ذهن شما استعداد درك علم فيزيك را دارد، بايد گفت كه مي‌توانيد شبكۀ خورشيدي را بيدار كنيد، يا اگر ترجيح مي‌دهيد قضيه را به شيوه‌اي علمي تشريح كنم، بايد بگويم كه شما مي‌توانيد بر ذهن نيمه‌آگاه خود اثر بگذاريد.

22ـ قبلاً دربارۀ اينكه نتيجۀ اين اثرگذاري چه خواهد بود، با شما صحبت كرده‌ام و حالا وقت آن رسيده كه با روش كار آشنا شويد. پيش از اين آموختيد كه ذهن نيمه‌آگاه، هوشمند و خلاق است و پاسخگوي تمايلات ذهن خودآگاه محسوب مي‌شود. بنابراين طبيعي‌ترين راه براي ايجاد تاثيرات دلخواه چيست؟

در حين تمركز، با تمركز ذهني بر موضوع دلخواه خود، مي‌توانيد روي ذهن نيمه‌آگاه اثر بگذاريد.

23ـ اين روش تنها شيوۀ ممكن نيست، بلكه ساده‌ترين، موثرترين و مستقيم‌ترين راه است و در نتيجه بهترين نتايج را هم به دنبال خواهد داشت. اين روش نتايج چنان خارق‌العاده‌اي خواهد داشت كه شايد برخي تصور كنند معجزاتي در حال وقوع است.

24ـ اين شيوه‌اي است كه هر مبتكر بزرگ، هر سرمايه‌گذار بزرگ و هر سياستمدار بزرگي را قادر مي‌سازد تا نيروي ظريف و ناديدني خواسته، ايمان و اعتماد به نفس را به واقعيات محسوس و ملموس جهان عيني، تبديل كند.

25ـ ذهن نيمه‌آگاه، بخشي از ذهن جهاني است. ذهن جهاني، اصل خلاق جهان است، جزء، همان نوع و همان كيفيت كل را دارد. اين بدان معناست كه قدرت خلاق، كاملاً نامحدود است و هيچ مرزي نمي‌شناسد و در نتيجه، هيچ الگوي اوليه‌اي وجود ندارد تا مطابق آن، اصل سازندۀ خود را به كار گيرد.

26ـ دريافتيم كه ذهن نيمه‌آگاه، به ارادۀ خودآگاه ما پاسخ مي‌دهد و اين بدين معنا است كه قدرت خلاق و نامحدود ذهن جهاني در كنترل خودآگاهي فردي ماست.

27ـ وقتي كه اين اصل را به طور عملي و مطابق تمرينات درس‌هاي بعدي، به كار مي‌گيريم، بايد به خاطر داشته باشيم كه نيازي نيست از روش‌هاي ذهن نيمه‌آگاه سر درآوريم، روش‌هايي كه با آن‌ها نتايج دلخواه خود را ايجاد مي‌كنيم.

متناهي نمي‌تواند ما را از لايتناهي باخبر سازد. كافي است به سادگي آنچه را مي‌خواهيد بيان كنيد، نيازي نيست بدانيد چطور به اين چيزها خواهيد رسيد.

28ـ شما راهي هستيد كه تفكيك ناشدني را تفكيك مي‌كند و اين كار را با تملك انجام مي‌دهيد. تنها بايد بدانيد كه چگونه بايد علت‌ها را در جهتي به حركت درآوريد كه نتايج دلخواه‌تان را ايجاد كنند. چرا كه كل جهاني تنها به واسطۀ فرد مي‌تواند وارد عمل شود و فرد هم تنها با توسل به كل جهاني مي‌تواند اثرگذار باشد، در واقع اين دو يكي هستند.

29ـ تمرين اين درس شما اين است: مي‌خواهم يك گام به جلو برداريد. اين بار از شما مي‌خواهم كه نه تنها كاملاً بي‌حركت باشيد و تا جاي ممكن، مانع ورود هر فكري به ذهن‌تان شويد، بلكه مي‌خواهم ريلكس و آرام باشيد، رها شويد، بگذاريد كه عضلات شما در وضعيت طبيعي قرار بگيرند؛ اين كار تمام فشارهاي عصبي را رفع مي‌كند و تنش‌هايي را كه معمولاً باعث ايجاد خستگي جسمي مي‌شوند، از بين مي‌برد.

30ـ آرامش و ريلكسيشن جسماني، يك تمرين ارادي براي اراده محسوب مي‌شود كه فوايد بسياري خواهد داشت، براي مثال، باعث مي‌شود گردش خون به راحتي به مغز و از آنجا به بدن و بالعكس برسد.

31ـ تنش باعث ناآرامي ذهني و در نتيجه فعاليت غيرعادي ذهن مي‌شود كه خود عامل بروز نگراني، تشويش، ترس و اضطراب است. از اين رو ريلكسيشن، در تأمين بيشترين حد آزادي براي استعدادهاي ذهني، نقشي ضروري دارد.

32ـ اين تمرين را تا حد امكان، به طور كامل و دقيق انجام دهيد، يك تصميم ذهني بگيريد كه تمام عضلات و عصب‌ها را در آرامش قرار دهيد، تا وقتي كه به احساس آرامش، راحتي و صلح با خود و تمامي جهان، دست يابيد.

33ـ در اين شرايط، شبكۀ خورشيدي، آمادۀ عمل خواهد بود و از نتايجي كه به دست مي‌آوريد، شگفت‌زده خواهيد شد.

1398/06/24
834

برچسب ها

خبرهای مشابه

نظری ارسال نشده

در حال حاضر نظری ارسال نشده است

شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید

ارسال نظر

ارسال نظر