درس هشتم ـ پرورش تصور
امروز را بنگر، زندگي از آن امروز است، زندگي راستين زندگي. تمام حقايق و واقعيتهاي وجودي شما، در عمر كوتاه امروز، خلاصه شده. لذت رويش؛ شكوه عمل؛ درخشش زيبايي؛ ديروز، تنها يك رويا است و فردا تنها يك تصوير، اما زندگي خوب امروز، هر ديروزي را به رؤياي شادي تبديل خواهد كرد و هر فردايي تصويري از اميد خواهد بود پس خوب به امروز نگاه كن!
در اين بخش، درخواهيد يافت كه ميتوانيد با آزادي كامل، آنچه را به آن فكر ميكنيد، انتخاب كنيد، اما نتيجۀ فكر شما به وسيلۀ يك قانون تغييرناپذير، حاصل ميشود. آيا اين تصور شگفتانگيز نیست؟ شگفتانگيز نيست كه بدانيم زندگي ما، تحت تسلط هيچ نوع هوسبازي يا تغييرپذيري نيست؟
زندگي ما تحت تاثير اين قانون قرار دارد و اين ثبات قانون، براي ما شانس بزرگي محسوب ميشود، چرا كه با پيروي از آن، ميتوانيم اثرات دلخواه را با دقتي معین و ثابت، ايجاد كنيم. اين قانوني است كه جهان را به يك همخواني عظيم و هماهنگ، تبديل ميكند.
اگر چنين قانوني وجود نداشت، جهان، دیگر شكلی منسجم و كيهانی نداشت و به صورت نوعي آشفتگي و اغتشاش بروز ميكرد.
پس، ريشۀ خوبي و بدي همين جاست و تمام خوبيها و تمام بديهايي كه تاكنون بوده و يا خواهد بود، در آن نهفته است. بگذاريد بيشتر توضيح دهم. فكر، باعث عمل ميشود و اگر فكر شما سازنده و هماهنگ باشد، نتيجهاي خوب خواهد داشت و اگر فكر شما مخرب يا ناهماهنگ باشد، نتيجۀ آن بد خواهد بود.
در هر دو صورت، قانون يكي است، يك اصل، يك علت، يك سرچشمۀ قدرت، وجود دارد و خوبي و بدي، تنها لغات سادهاي هستند كه براي اشاره به نتايج اعمال ما و پذيرش يا عدم پذيرش اين قانون، وضع شدهاند.
تاثير اين امر را به خوبي ميتوان در زندگي امرسون و كارلايل، مشاهده كرد. امرسون عاشق خوبي بود و زندگي او يك سمفوني صلح و هماهنگي. كارلايل هم از بدي نفرت داشت و سراسر زندگي او يادبودي از تشويش و ناهماهنگي بود.
هر دوي اين افراد، مردان بزرگي هستند و هر دو قصد دارند كه به يك آرمان دست پيدا كنند اما يكي از افكار سازنده استفاده ميكند و در نتيجه، با قانون طبيعي هماهنگ خواهد بود و ديگري افكار مخرب دارد و بنابراين هر نوع و هر شكلي از تشويش و رنج را به خود جذب ميكند. پس، آشكار است كه ما نبايد از چيزي نفرت داشته باشيم، حتي از بدي، چرا كه نفرت، مخرب است و به زودي درمييابيم كه پرورش افكار مخرب، مثل كاشتن باد است كه محصولي جز گردباد نخواهد داشت.
1- تفكر، در بردارندۀ يك اصل حياتي است، چرا كه تفكر، اصل خلاق جهان است و با توجه به ماهيتي كه دارد با ساير افكار مشابه خود تركيب ميشود.
2- هنگامي كه رشد و رويش، يكي از اهداف زندگي باشد تمام قوانين نهفته در وجود، در به ثمر رساندن آن سهيم خواهند شد.
از اين رو، تفكر شكل ميگيرد و قانون رويش، سرانجام آن فكر را محقق خواهد ساخت.
3- شما ميتوانيد آزادانه، افكار خود را انتخاب كنيد، اما نتيجۀ افكار شما، تحت نفوذ يك قانون تغييرناپذير قرار دارد. هر سطري از تفكر كه بر آن اصرار ميورزيد، قطعاً نتيجۀ متناسب خود را در شخصيت، سلامتي و يا شرايط فردي، متجلي خواهد كرد.
بنابراين، جايگزين كردن عادات فكري سازنده به جاي افكاري كه تنها اثرات نامطلوب به همراه دارند، در درجۀ اول اهميت قرار دارد.
4- همۀ ما اين كار را دشوار ميدانيم. كنترل عادات ذهني، كار دشواري است، اما قابل انجام است و راه انجام آن اين است كه يك مرتبه، يك فكر سازنده را جانشين يك فكر مخرب كنيم. عادت بررسي هر چيزي را در خود ايجاد كنيد. اگر فكري مهم به نظر ميرسد و اگر تجليات آن در دنياي عيني، نه تنها براي خود شما، بلكه براي تمام افرادي كه به نوعي در آن سهيم هستند، سودمند خواهد بود، آن فكر را حفظ و ذخيره كنيد؛ اين فكر ارزشمند و با لايتناهي در هماهنگي است؛ این فکر رشد خواهد كرد و صدها بار، ميوه خواهد داد. از سوي ديگر، بهتر است اين نقل قول جرج ماتيوس آدامز را به خاطر بسپارید که «یاد بگیرید درها را بسته نگاه دارید، مراقب ذهن خود باشيد و مانع هر عنصري شويد كه ظاهراً هيچ پايان مفيد و مشخصي ندارد ولي در جستجوی تأييد و راهيابي به ذهن شما است، اين عناصر را پشت درهاي قلمرو خود و حتي خارج از دنياي خود، نگاه داريد.»
5- اگر افكار شما به افكار عيبجويانه يا مخرب تبدیل شدهاند و باعث ايجاد هر نوع حالتي از تشويش يا ناهماهنگي در محيط شما شدهاند، لازم است نوعي حالت ذهني را ايجاد كنيد كه شما را به سوي افكار سازنده، هدايت كنند.
6- تصور، در اين راستا، نقش يك دستيار فوقالعاده را بازي خواهد كرد، پرورش تصور و تخيل، باعث ميشود آرمان شما، از خلال آيندهاي كه براي شما حاصل خواهد شد، به وجود بيايد.
7- تصور، موادي را جمعآوري ميكند و ذهن شما از آنها پارچهاي ميبافد كه آيندۀ شما آن را به تن خواهد كرد.
8- تصور، نوري است كه با آن ميتوانيم به دنياهاي نوين، افكار و تجربيات، رسوخ كنيم.
9- تصور، ابزار قدرتمندي است كه هر كاشف و مخترعي با استفاده از آن، راه تجربيات گذشته را هموار كرده است.
اگر گذشته ميگفت: اين كار شدني نيست، ولي امروز تجربه از انجام شدن همان كارهاي به ظاهرنشدني، خبر ميدهد.
10- تصور، يك نيروي انعطافپذير است كه احساسات را در قالب اشكال و آرمانهاي نو، ميريزد.
11- تصور، شكل سازندۀ فكر است كه بايد بر تمام اشكال سازندۀ عملي، مقدم باشد.
12- يك پيمانكار نميتواند هيچ نوع ساختماني بسازد، مگر اينكه ابتدا، نقشههاي معمار را در اختیار داشته باشد، نقشههايي كه معمار بايد از تصور خود، بيرون كشيده باشد.
13- یک رهبر صنعت، نميتواند يك مجموعۀ غولپيكر بسازد كه بتواند صدها شركت كوچكتر و هزاران فرد از كاركنان اين شركتها و ميليونها دلار سرمايه را سازمان دهد، مگر آنكه در ابتدا تمام اين فرايند را در تصور خود، انجام داده باشد.
اشياء دنياي مادي مثل گل رسي هستند كه زيردستان سفالگر است. اشياء واقعي در يك ذهن ماهر خلق ميشوند و اين كار با استفاده از تصور انجام ميشود. براي پرورش تصور و تقويت عضلات ذهني، بايد تمرين كرد، درست همانطور كه براي تقويت عضلات بدن، بايد تمرين كنيم. بايد تصور را تغذيه كنيم و گرنه، امكان رشد براي آن فراهم نخواهد شد.
14- تصور را با خيالبافي يا روياپردازي كه برخي افراد دوست دارند در آن زيادهروي كنند، اشتباه نكنيد. رؤياپردازي نوعي آشفتگي ذهني است كه ميتواند باعث ايجاد فجایع ذهني شود.
15- تصور سازنده، يعني كار ذهني؛ كه برخي آن را سختترين نوع فعاليت ميدانند، اما حتي اگر اينطور باشد، اين كار، عظيمترين سودها را به دنبال خواهد داشت و نيز تمام چيزهاي بزرگ در زندگي به سراغ زنان و مرداني خواهد آمد كه قدرت تفكر، تصور و تحقق روياهاي خود را دارند.
16- وقتي كاملاً به اين حقيقت ميرسيد كه ذهن، تنها اصل خلاق، تواناي مطلق و همه جا حاضر است و درمييابيد كه ميتوانيد به طور آگاهانه و با استفاده از قدرت تفكر خود با اين قدرت تام، همسو شويد، گامي بزرگ در مسير صحيح برخواهيد داشت.
17- گام بعدي، اين است كه خود را در موقعيتی قرار دهيد كه اين قدرت را دريافت كنيد. از آنجا كه اين قدرت، فراگير است، بايد در درون شما هم وجود داشته باشد. ميدانيم علت اين امر آن است كه تمام نيروها از درون هستند، اما بايد آنها را آشكار و تقويت كرد، پرورش داد و براي اين كار، بايد پذيرا بود. اين پذيرش، تنها به شيوهاي كه قدرت بدني كسب ميكنيم، به دست ميآيد؛ يعني با تمرين.
18- قانون جاذبه، بدون شك و بيهيچ خطايي، شرايط، محيط و تجربياتي را به زندگي شما ميآورد كه متناسب با عادات و خصلتهاي ذهني و حالت غالب ذهني شما هستند، نه افكاري را كه به يكباره مثلاً در حين انجام مراسم مذهبي يا فقط وقت خواندن يك كتاب خوب، به سراغ شما ميآيند، بلكه چيزي كه قانون جاذبه، طبق آن کار ميكند، حالت غالب ذهني يا همان عادات ذهني است.
19- شما نميتوانيد با روزي ده ساعت فكر كردن به ضعف و افكار مضر و منفي، انتظار داشته باشيد كه بتوانيد زيبايي، قدرت و شرايط هماهنگ را تنها با ده دقيقه تفكر به افكار قوي، مثبت و خلاق، به دست آوريد.
20- قدرت واقعي از درون ريشه ميگيرد. تمام قدرتهايي كه هر فرد امكان استفاده از آنها را دارد، در درون انسان وجود دارند و تنها در انتظار اين هستند كه با شناسايي اوليه فرد، آشكار شوند و بعد با تأييد آن قدرت به عنوان جزيي از خود و با به كارگيري آن در خودآگاه، با آن يكي شوند.
21- اغلب افراد ميگويند كه دوست دارند زندگي سرشاري داشته باشند و بر اين مبنا فعاليت ميكنند، اما بسياري اين موضوع را اينطور تفسير ميكنند كه اگر عضلات جسماني را خوب تمرين دهيم يا به طور علمي نفس بكشيم، غذاهايي خاص و به شيوهاي خاص بخوريم، روزانه چندين ليوان آب كه دماي دقيقاً مشخصي دارد، بنوشيم، خود را در معرض كوران باد قرار ندهيم، به یک زندگي سرشار و غني كه در جستجوي آن بودهايم، خواهيم رسيد.
اما با يك چنين روشهايي، تنها نتايجي معمولي خواهيم داشت. با اين حال، هنگامي كه فرد واقعيت را در خود بيدار ميكند و به يگانگي خود با حيات تام، اعتراف ميكند، درمييابد كه ديدي شفاف، گامهايي نرم و شور و حرارت جواني به سراغش آمده و منبع قدرت تام را كشف كرده است.
22- تمام اشتباهات، حاصل ناآگاهي هستند. كسب دانش و قدرت حاصل از آن، همان چيزي است كه رشد و كمال را موجب ميشود. شناخت و به كارگيري دانش، باعث ايجاد قدرت ميشود و اين قدرت، قدرتي روحاني است و اين قدرت روحاني، قدرتي است كه در قلب همه چيز نهفته است؛ اين، همان روح جهان است.
23- این دانش، محصول قدرت تفكر انسان است، از اين رو انديشه، جوانۀ تكامل آگاهي انسان است.
هنگامي كه فرد، از گسترش افكار و آرمانهاي خود دست ميكشد، بلافاصله نيروهاي او شروع به متلاشي شدن و پراكندگي ميكنند و به تدريج حتي چهرۀ او هم اين شرايط در حال تغيير را، نشان خواهد داد.
24- افراد موفق، حفظ آرمانها و شرايطي را كه دوست دارند، محقق شود، به دغدغهاي هميشگي تبديل ميكنند؛ آنها دائماً گامهاي ضروري بعدي را براي دستيابي به آرماني كه براي آن تلاش ميكنند، به خاطر ميسپارند.
مصالحي كه آنها براي ساخت به كار ميگيرند، همان افكار هستند و تصور، كارگاه ذهني آنها است. ذهن در مورد افرادي كه اشخاص و شرايط ضروري براي دستيابي به نظام موفقيت را جذب ميكنند، نيرويي هميشه فعال است و تصور، قالبي است كه در آن هر چيز خارقالعادهاي، شكل ميگيرد.
25- اگر شما به آرمان خود ايمان داشته باشيد، نداي شرايط آماده براي تحقق برنامههاي خود را خواهيد شنيد و نتايج نيز كاملاً منطبق با نسبت ايماني خواهند بود كه به آرمان خود داريد.
آرماني كه دائماً بر آن اصرار ميورزيد، نقش پيش تعریف دارد و شرايط لازم برای كسب آن آرمان را جذب ميكند.
26- اين شما هستيد كه ميتوانيد لباسي از روح و قدرت ببافيد و سراسر وجود خود را با آن بپوشانيد و اين شما هستيد كه ميتوانيد يك زندگي سحرانگيز را رهبري كنيد كه براي هميشه از گزند هر نوع آسيبي مصون باشد. پس شما ميتوانيد نيروي مثبتي باشيد كه رفاه و هماهنگي را به سوي خود جذب كنید.
27- اين خميرمايهاي است كه به تدريج، آگاهي كل را فرا ميگيرد و تا حدود زيادي، موجب ناآراميهايي ميشود كه همه جا با آنها مواجه ميشويم.
28- در درس گذشته، شما يك تصوير ذهني خلق كرديد و آن را از حالت نامرئي به حالت مرئي كشانديد، در اين درس ميخواهم همان چيز را در نظر بگيريد و آن را به ريشهاش بازگردانيد، ببينيد كه واقعاً از چه چيزهايي تشكيل شده است؟ اگر اين كار را انجام دهيد، قدرت تصور، بينش، ادراك و ذكاوت خود را تقويت خواهيد كرد. اين كار با مشاهدۀ سطحي كثرتها، ممكن نميشود، بلكه به يك مشاهدۀ تحليلي عميق نياز دارد كه بتواند به عمق سطوح نفوذ كند.
29- عدهاي اندك ميدانند كه آنچه ميبينند، تنها اثر و معلول است و علتي را كه اين اثرات را موجب شده، درك ميكنند.
30- در همان وضعيتي كه تاكنون در درسهاي گذشته داشتهايد، قرار گيريد و يك ناو جنگي را مجسم كنيد. آن هيولاي خشن را ببينيد كه بر سطح آب شناور است و به نظر ميرسد كه در هيچ جاي آن، اثري از حيات نيست. همه چيز خاموش است. ميدانيد كه بزرگترين بخش كشتي، زير آب و دور از ديد است و ميدانيد كه اين كشتي به اندازۀ يك آسمانخراش بیست طبقه، مرتفع و سنگين است و ميدانيد كه صدها نفر در كشتي آمادهاند تا در دم، براي انجام كارهاي مقرر خود، از كشتي بيرون بريزند.
ميدانيد كه مسئولیت هر بخش، بر عهدۀ يكي از كاركنان توانا، آموزش ديده و ماهري است كه صلاحيت خود را براي كسب مسئوليت بخشي عظيم از اين مكانيسم، به اثبات رسانده است و ميدانيد كه اگر چه ناو در ظاهر به هر چيز جنبي، بياعتناست ولي چشماني دارد كه ميتوانند تا چندين مايل اطراف را كاملاً زير نظر بگيرند و هيچ چيز، امكان فرار از چشم شكارچي او را ندارد.
ميدانيد در حالي كه ناو، ساكت، مطيع و معصوم، به نظر ميرسد، در حال آمادهسازي پرتاب يك موشك فولادي به سوي دشمني است كه چندين مايل دور از اوست، موشكي كه هزاران پاوند، وزن دارد. شما ميتوانيد تقريباً بدون هيچ تلاشي، اين چيزها و چيزهاي ديگر را در ذهن خود، خلق كنيد اما اگر يك مشاهدهگر دقيق باشيد، ميخواهيد از همه چيز سر دربياوريد و بدانيد كه ناو چطور به اينجا آمده؟ و چطور در اولين مكان خود، متولد شده و …
31- رد ورقههاي بزرگ فولاد را از ريختهگري دنبال كنيد، هزاران فردي را كه براي توليد آنها، استخدام شدهاند، ببينيد؛ باز هم عقبتر برويد و ببينيد كه سنگ معدن از معدن استخراج ميشود، ببينيد كه چطور بارگيري روي قايق يا اتومبيل، انجام ميشود، ذوب شدن آنها را ببينيد، كاملاً تصور كنيد و باز هم عقبتر برويد و طراحان و مهندسانی را ببينيد كه نقشۀ كشتي را ميكشند. بگذاريد فكر، شما را آنقدر عقب ببرد كه ببينيد چرا آنها در حال طراحي كشتي هستند. حالا به مرحلهاي خواهيد رسيد كه آنقدر عقب رفتهايد كه ناو، به يك چيز نامرئي، تبديل شده و ديگر وجود ندارد و تنها فكري است كه در مغز طراح وجود دارد. اما دستور طراحي كشتي از كجا صادر شده است؟ احتمالاً دستور از سوي وزير دفاع ابلاغ شده و احتمالاً از مدتها قبل از اينكه به فكر جنگ بيفتد، برنامهريزي اين كشتي انجام شده و مجلس، لايحهاي را براي تأمين بودجۀ متناسب آن تصويب كرده است.
احتمالاً مخالفتهايي هم بوده و در جانبداري و يا مخالفت با اين طرح، سخنرانيهايي صورت گرفته است، به نظر شما نمايندگان مجلس، بازنمود چه كساني هستند؟ آنها بازنمود من و شما هستند، چرا كه خط سیر انديشه از ناو جنگي آغاز ميشود و به خود ما ختم ميشود و در آخرين تحليل خود، درمييابيم كه فكر خود ما، مسئول اين طرح و بسياري ديگر از چيزهاست، چيزهايي كه به ندرت آنها را در نظر ميگيريم و با تعمق بيشتر، به مهمترين واقعيت اين مراحل ميرسيم و آن اين است كه اگر يك نفر، از قبل قانوني را كشف نكرده بود كه به موجب آن بتوانيم مانع غرق شدن آني تودهاي عظيم از فولاد و آهن شويم و بتوانيم اين توده را روي آب شناور كنيم، هرگز نميتوانستيم چنين ناوي را بسازيم.
32- آن قانون اين است كه «چگالي هر جسم، برابر مقدار وزن هر حجم از آن جسم است كه با همان حجم از آب مقايسه ميشود.»
با كشف اين قانون، بازرگاني، جنگ و تمام سفرهاي اقيانوسي دگرگون و ساخت ناوهاي جنگي، ناوهاي هواپيمابر و كشتيهاي تفريحي امكانپذير شد.
33- تمريناتي از اين دست را بسيار ارزشمند خواهيد يافت. وقتي كه قدرت فكري خود را به گونهاي تربيت ميكنيم كه به عمق هر چيزي نفوذ كند، همه چيز، جلوۀ متفاوتي خواهد يافت، چيزهاي کماهميت و بيمعنا، مهم و پرمعنا خواهند شد، چيزهاي غيرجذاب، جذاب خواهند شد و چيزهايي كه تصور ميكرديم هيچ اهميتی ندارند، به نظر تنها چيزهاي مهم موجود، جلوه خواهند كرد.
1398/06/24 716
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر