درس نهم ـ عبارتهای تأکیدی
«تفكر يعني حيات، زیرا كساني كه فكر نميكنند، در هيچ معناي متعالي يا واقعي، زنده نيستند. تفكر است كه انسان ميسازد.» اي. بي. آلكات
در اين درس، خواهيد آموخت چگونه ابزارهايي بسازيد كه با استفاده از آنها بتوانيد هر شرايطي را كه دوست داريد، براي خود ايجاد كنيد.
اگر ميخواهيد شرايط را عوض كنيد، بايد خود را عوض كنيد. ممكن است تمايلات، آرزوها، روياها و جاهطلبيهاي شما در هر گام با مانع روبهرو شوند، اما عميقترين افكار شما، سرانجام و همانطور كه يك گياه از دانه ميرويد، تجلي خواهند يافت.
خوب، حالا فرض كنيد كه ميخواهيم شرايط را تغيير دهيم اما چطور بايد اين كار را انجام دهيم؟ پاسخ ساده است، با قانون رويش.
علت و معلول، در قلمرو پنهان انديشه همانقدر قطعي و خدشهناپذيرند كه در قلمرو جهان مادي.
شرايطي را كه دوست داريد، در ذهن خود حفظ كنيد و بپذيريد كه همين حالا هم اين شرايط وجود دارند. اين شيوه، نشان ميدهد كه يك عبارت تأکیدی قدرتمند، تا چه حد ارزشمند است. با تكرار دائم، اين فكر، جزئي از خود ما ميشود، خود را دگرگون خواهيم كرد و از خود هماني را ميسازيم كه ميخواهيم باشيم.
شخصيت، يك پديدۀ تصادفي نيست، بلكه نتيجۀ تلاش مستمر است. اگر شما كمرو، مردد يا دستپاچه هستيد يا اگر افكاري چون ترس يا خطري در كمين، شما را دچار اضطراب مفرط كردهاند و به ستوهتان آوردهاند، به خاطر داشته باشيد كه مسلماً «دو چيز نميتوانند همزمان در يك مكان قرار گيرند.»
همين مسئله، دقيقاً در جهان ذهني و روحاني هم صادق است، از اين رو، چارۀ كار اين است كه به سادگي، افكاري چون شهامت، قدرت، خوداتكايي و اطمينان را جايگزين ترس، كمبود و محدوديت كنيد.
افكار خوب و بد نميتوانند همزمان در ذهن شما و در يك جايگاه معين قرار گيرند، پس سادهترين و طبيعيترين راهحل براي انجام اين كار اين است كه يك عبارت تأکیدی انتخاب كنيد كه به نظر ميرسد با شرایط شما تناسب دارد.
فكر مثبت دقيقاً همانطور افكار منفي را تخريب ميكند كه نور، تاريكي را و نتايج هم همانقدر موثر خواهند بود. عمل، ثمرۀ انديشه است و شرايط، محصول عمل هستند، چرا كه شما همواره صاحب ابزارهايي هستيد كه ميتوانند به طور قطعي و اجتنابناپذير باعث ساختن يا تخريب شما شوند و پاداش متناسب آن، شادي يا رنج خواهد بود.
1- تنها سه چيز هست كه ميتوانيم از «جهان بيرون» طلب كنيم و تمام آنها را ميتوان در «جهان درون» يافت. راز دستيابي به اين سه چيز ساده است، يعني استفادۀ شايسته از مكانيسم ارتباطي با قدرت قادر متعال كه همه به آن دسترسي دارند.
2- سه چيزي كه تمام انسانها آرزو دارند و براي دستيابي به بيشترين شكوفايي و كمال به آن نياز دارند عبارتند از: سلامتي، ثروت و عشق.
همه قبول دارند كه سلامتي، بسيار اساسي و مهم است، هيچكس نميتواند شاد باشد در حالي كه دردي را در بدن خود حس ميكند. اما همه به اين سادگي قبول نميكنند كه ثروت، ضروري است، اما همه قبول دارند كه تأمين حداقل مايحتاج، ضروري است و مقداري كه براي يك نفر كافي به نظر ميرسد، ميتواند براي فردي ديگر يك نداري محض و مايۀ رنج و عذاب باشد.
و از آنجا كه طبيعت نه تنها در حد نياز، پاسخگوي ماست بلكه فراواني و نعمت را در اختيار ما قرار ميدهد و با دست و دلبازي و سخاوت عمل ميكند، پس هر نوع كمبود يا محدوديت تنها محدوديتي است كه با يك شيوۀ توزيع غير طبيعي، ايجاد شده است.
3- احتمالاً همه قبول دارند كه عشق، سومين مورد است و شايد هم برخي آن را اولين ركن ضروري براي شادي بشر بدانند، به هر صورت، كساني كه مالك هر سه مورد يعني سلامتي، ثروت و عشق هستند، چيز ديگري پيدا نخواهند كرد كه بتوانند به ظرف خوشبختي خود اضافه كنند.
4- دريافتيم كه جوهر جهاني، «سلامت تام»، «جوهر تام» و «عشق تام» است و مكانيسم ارتباطياي كه با آن ميتوانيم آگاهانه به اين منبع بيپايان متصل شويم، شيوۀ تفكر ماست. بنابراين تفكر صحيح، راه ورود به رفيعترين جايگاه سري است.
5- اما چطور بايد فكر كرد؟ اگر بدانيم چطور بايد فكر كنيم، مكانيسم ارتباطي مناسب را كه ما را به تمام آرزوهايمان، پيوند ميدهد، درخواهيم يافت. وقتي كه اين روش را در اختيار شما بگذارم، آن را بسيار ساده خواهيد يافت. اما اگر خوب اين بخش را بخوانيد، درخواهيد يافت كه اين همان «شاهكليد» واقعي است و يا اگر دوست داشته باشید، ميتوانيد بگوييد كه همان «چراغ جادوي علاءالدين» است.
خواهيد ديد كه اساس كار و شرط ضروري همين است؛ قانون بيچون و چراي عمل صحيح كه به معناي سعادت و رفاه خواهد بود.
6- براي اينكه به طور صحيح و درست فكر كنيم بايد از «واقعيت» آگاه شويم. اين واقعيت، اصل زيربنايي هر نوع تجارت یا هر نوع رابطۀ اجتماعي به شمار ميرود و شرط اوليۀ هر كار صحيح است.
آگاهي از اين واقعيت و كسب اطمينان و اعتماد، رضايتي به ما خواهد داد كه با هيچ چيز ديگر قابل مقايسه نيست و تنها مكان استوار را در دنياي آكنده از شك، نزاع و خطر، براي ما ايجاد خواهد كرد.
7- آگاهي از واقعيت، به معناي هماهنگ شدن با قدرت بيپايان و فراگير است. بنابراين آگاهي از واقعيت، شما را به نيرويي متصل ميكند كه مقاومتناپذير است و تمامي تضادها، ناهماهنگيها، شكها و خطاها را كنار ميزند، چرا كه «حقيقت، قدرتمند و عظيم است و پيروز خواهد شد.»
8- حتي معموليترين نيروهاي عقلاني هم با آگاهي از واقعيت، ميتوانند به سادگي، نتيجۀ هر عملي را پيشبيني كنند، با اين حال قويترين و برترين نيروهاي عقلاني و ژرفترين و نافذترين ذهنها هم، اگر بر فرضيات غلط تكيه داشته باشند، در كمال نوميدي، از مسير خود منحرف خواهند شد و هيچ تصوري هم از نتايجي كه امكان وقوع آنها وجود دارد، نخواهند داشت.
9- هر عملي كه آگاهانه يا ناآگاهانه، با واقعيت ناهماهنگ شود، به نسبت دامنه و نوع آن ناهماهنگي باعث تضاد و ناكامي نهايي خواهد شد.
10- پس چطور بايد به واقعيت دست يابيم و مكانيسمي كه ما را به بينهايت متصل ميكند، جذب كنيم؟
11- اگر درك كنيم كه واقعيت، اصل حياتي ذهن جهاني است و همه جا حضور دارد، ديگر آن را با چيزي اشتباه نخواهيم گرفت. براي مثال اگر شما به سلامتي نياز داريد، با درك اين واقعيت كه «من» درون شما، من روحاني است و تمام روحها يكي هستند و هر جا كه جزء حضور دارد، كل هم بايد همانجا حضور داشته باشد، شرايط سلامتي فراهم خواهد شد، چرا كه هر سلول بدن نیز اين واقعيت را همانطور كه شما ميبينيد، متجلي خواهد ساخت. اگر شما بيماري ببينيد، بيماري را پديدار خواهيد كرد و اگر سلامتي و كمال را ببينيد، سلامتي و كمال، آشكار خواهد شد. عبارت تأکیدی «من، با كل يگانه هستم. من، كامل، قوي، نيرومند، دوستداشتنی، هماهنگ و شاد هستم»، شرايط هماهنگ را به ارمغان خواهد آورد، چرا كه اين عبارت، كاملاً با واقعيت منطبق است و هرگاه كه واقعيت به شكلي غلط يا متضاد جلوه كند، محكوم به نابودي خواهد بود.
12- دریافتیم كه «من» روحاني است، پس عبارت تأکیدی شما هم بايد چيزي كامل و بينقص باشد و به همين جهت عبارت «من با كل يگانهام، كامل، قوي، نيرومند، دوستداشتنی، هماهنگ و شاد هستم»، عبارتي كاملاً عملي است.
13- تفكر، فعاليتي روحاني است و روح خلاق است، پس نتيجۀ حفظ اين تفكر در ذهن، بايد ايجاد شرايط هماهنگ با همان فكر باشند.
14- اگر نيازمند ثروت هستيد، درك اين واقعيت كه «من» درون شما با ذهن جهاني كه جوهر و قدرت تام است، يگانه است، شما را در به كار انداختن قانون جاذبه، ياري خواهد كرد و شما را با نيروهايي كه براي موفقيت خلق شدهاند، همسو ميسازد و نوعي از قدرت و نعمت را فراهم ميسازد كه دقيقاً با محتواي عبارت تاکیدی شما و هدفتان تطبيق دارد.
15- تجسم و تصويرسازي، همان مكانيسم ارتباطياي است كه به آن نياز داريد. تجسم با مشاهده خيلي فرق دارد. مشاهده، عملي فيزيكي است، از اين رو به ذهن عيني و «جهان بيرون» ارتباط مييابد، در حالي كه تجسم، محصول تصور است و در نتيجه محصول ذهن ذهني و «جهان درون» است و نوعي حيات دارد و رشد ميكند. چيزي كه مجسم شده، در قالب صورت متناسب خود، آشكار خواهد شد. اين مكانيسم، بينقص است و ساختۀ استاد معماري است كه هر چيز را به بهترين نحو انجام ميدهد. با اين حال متأسفانه گاهي كسي كه از اين مكانيسم استفاده ميكند، بيتجربه و ناكارآمد است، اما تمرين و عزم راسخ ميتواند اين نقیصه را هم برطرف كند.
16- اگر شما به دنبال عشق هستيد، سعي كنيد دریابید كه تنها راه دريافت عشق، دادن آن است و هر چه بيشتر ببخشيد، بيشتر دريافت ميكنيد و تنها راه بخشيدن عشق، آن است كه خود را از آن آكنده كنيد، تا به يك آهنربا تبدیل شويد، روش اين كار در درس ديگري، شرح داده شده است.
17- كسي كه دريابد چگونه بزرگترين واقعيات روحاني را به چيزهاي به اصطلاح كوچكتر زندگي مرتبط كند، به راز حل مسئلۀ خود پي برده است.
فرد همواره در برخورد نزديك با عقايد بزرگ، رويدادها، اهداف اصلي و بزرگ، تهييج ميشود و با جديت بيشتر عمل ميكند. لينكلن ميگويد: در تمام افرادي كه به او نزديك شدهاند، به نحوی حس هوشياري را برانگيخته كه گويي فرد با يك كوه در مقابل خود برخورد ميكند و اين احساس وقتي خود با هوشياري بيشتري آشكار ميشود كه فرد درمييابد به چيزهاي جاودانه و به قدرتي كه در واقعيت هست، دست يافته است.
18- گاهي اوقات، شنيدن ماجرا از فردي كه اين اصول را واقعاً مورد آزمايش قرار داده و كسي كه تأثير آنها را در زندگي خود نشان داده است، الهامبخش خواهد بود. يك نامه از فردريك اندروز چنين بينشي را به ما ميدهد، او مينويسد:
19- حدود سیزده سالم بود كه دكتر تي. دابليو. مارسي، كه نااميد شده بود، به مادرم گفت: «هيچ شانسي وجود ندارد، خانم اندروز! من هم پسر كوچكم را همينطور از دست دادم، آن هم بعد از آنكه هر كاري از دستم برميآمد برايش انجام دادم. من مطالعات خاصي روي اين نوع موارد انجام دادهام و ميدانم كه هيچ شانسي براي بهبود او وجود ندارد.»
20- مادرم رو به او كرد و گفت: «دكتر، اگر او پسر شما بود آن وقت چه كار ميكرديد؟» و او جواب داد: «مبارزه ميكردم، مبارزه ميكردم، تا وقتي كه نفس داشتم، برايش مبارزه ميكردم.»
21- اين آغاز يك نبرد بسيار طولاني بود، با فراز و نشيبهاي بسيار، تمام پزشكان متفقالقول بودند كه هيچ شانسي براي درمان وجود ندارد و با اين وجود، به بهترين شيوهاي كه در توان داشتند ما را تشويق و ترغيب كردند.
22- اما سرانجام، پيروزي از راه رسيد و من از يك موجود كوچك، كج و كوله، مچاله و عليل كه روي دستها و زانوهايش حركت ميكرد، به مردي قدرتمند، سالم و خوشهيكل تبديل شدم.
23- ميدانم كه حالا منتظر فرمول من هستيد پس سعي ميكنم تا جايي كه ممكن است، روش كارم را خلاصه و سريع در اختيار شما قرار دهم.
24- من، يك عبارت تأکیدی براي خود تدارك ديدم و در آن صفاتي را كه بيش از همه برايم مهم بودند، درج كردم و بارها و بارها آن را براي خود، تكرار كردم. «من با كل يگانه هستم. من، كامل، قوي، نيرومند، دوستداشتنی، هماهنگ و شاد هستم.» اين آخرين چيزي بود كه شبها بر لب داشتم و اولين چيزي بود كه صبحها به زبان ميآوردم.
25- من اين عبارت را نه تنها براي خود، بلكه براي ساير افرادي كه ميدانستم به آن نياز دارند، تكرار ميكردم.
ميخواهم بر اين نكته تأكيد كنم: هر چه را براي خود ميخواهيد، آن را براي ديگران هم بخواهيد، اين كار به هر دوي شما كمك خواهد كرد.
ما همان چيزي را درو ميكنيم كه كاشتهايم. اگر افكاري مثل عشق و سلامتي را از خود ساطع كنيم، همين چيزها مثل امواج روي آب به طرف خود ما برخواهند گشت اما اگر افكاري مثل ترس، نگراني، حسادت، خشم، نفرت و مانند آن را ارسال كنيم، همين نتايج را در زندگي خود، برداشت خواهيم كرد.
26- گفته ميشود كه انسان هر هفت سال يك بار كاملاً بازسازي ميشود، اما برخي دانشمندان اظهار داشتهاند كه ما هر یازده ماه يكبار، كاملاً خود را بازسازي ميكنيم. بنابراين ما واقعاً فقط یازده ماه داريم و اگر ما همواره و هر سال، همان نقايص قبلي را در بدن خود ايجاد ميكنيم، كسي جز خود را نبايد سرزنش كنيم.
27- هر فرد، مجموعهاي از افكار خود است؛ بنابراين سؤال اين است كه چطور ميتوانيم فقط افكار خوب را حفظ و افكار بد را از خود دور كنيم؟ در ابتدا، نميتوانيم جلوي ورود افكار بد را بگيريم، اما ميتوانيم جلوي پرورش آنها را بگيريم. تنها راه انجام اين كار، فراموش كردن آنهاست؛ يعني اينكه چيزي را جايگزين آنها كنيم. اينجاست كه عبارات آماده و از پيش تعريف شده، وارد عمل ميشوند.
28- وقتي كه فكر خشم، حسادت، ترس يا نگراني، پاورچين پاورچين، وارد ميشوند، فقط كافي است شروع كنيد به تكرار عبارات تأکیدی. راه مبارزه با تاريكي، نور است؛ راه مبارزه با سرما، گرما است و راه غلبه بر بدي، خوبي است. من هرگز سودي در عبارات انكاري نديدهام.
«خوبيها را تصديق كنيد تا بديها ناپديد شوند.» فردریک الیاس اندروز
29- برای هر چيزي که نياز داريد، استفاده از اين عبارت تاکیدی، موثر خواهد بود؛ بهتر از اين نميشود. آن را درست به همين شكلي كه هست به كار بريد؛ آن را به خلوت خود ببريد. تا اينكه در ذهن نيمهآگاه شما فرو رود و بتوانيد همه جا از آن استفاده كنيد، در اتومبيل، در اداره و در خانه؛ اين مزيت روشهاي روحاني است كه هميشه در دسترس هستند. روح همه جا حضور دارد، هميشه آماده است و تنها چيزي كه نياز دارد شناخت مناسب از فراگيري آن و ميل و رغبت به اين است كه گيرندۀ اثرات خير باشيم.
30- اگر حالت غالب ذهني ما، حالت قدرت، شهامت، محبت و همدردي باشد، محيط ما، به تناسب این افكار، شرايطي را كه با آن متناسب نيستند، دفع ميكند و اگر اين حالت، حالت ضعف، عيبجويي، حسادت و هر حالت مخرب دیگر باشد خواهيم ديد كه محيط ما هم شرايط مرتبط با اين افكار را بازتاب خواهد داد.
31- افكار در حكم علت و شرايط، معلول آنها هستند و ريشههاي خوبي و بدي، هر دو در اينجا است. فكر خلاق است و به طور خودكار، به هدف خود پيوند مييابد. اين يك قانون كيهاني یا يك قانون جهاني است كه قانون جاذبه نام دارد و همان قانون علت و معلول است؛ شناخت و به كارگيري اين قانون، هم آغاز و هم انتها را تعيين خواهد كرد و اين قانوني است كه در تمامي اعصار، انسان را به قدرت دعا، معقتد ساخته است. «وقتي ايمان آوردي، آن را به حد اعلاي خود برسان»، به وضوح يكي ديگر از راههاي ميانبر خوب براي شروع كار است.
32- در اين درس، يك گياه را مجسم كنيد؛ يك گل را در نظر بگيريد، همان گلي كه تحسينش ميكنيد. آن را از حالت نامرئي به حالت مرئي، تبديل كنيد؛ دانۀ كوچك آن را بكاريد، آبش دهيد، مراقبش باشيد و آن را جايي قرار دهيد كه در معرض اشعههاي آفتاب صبحگاهي قرار گيرد. شكافته شدن دانه را ببينيد؛ حالا اين دانه، موجودي زنده است، چيزي كه حيات دارد و جستجوي راههاي زيستن را آغاز كرده است.
ريشهها را ببينيد كه خاك را جذب ميكنند و جوانههاي آنها را در تمام جهات ببينيد و به ياد آوريد كه آنها سلولهاي زندهاي هستند كه تقسيم ميشوند و باز هم تقسيم ميشوند. به زودی میلیونها سلول پدید میآید. ميداند چه ميخواهد و ميداند كه چطور به آن برسد. ساقهاي را ببينيد كه به سمت جلو و به سمت بالا پيش ميرود، ببينيد كه سطح خاك را ميشكافد، ببينيد كه چطور منشعب ميشود و شاخهها شكل ميگيرند و چطور هر شاخه شكلي كامل و متقارن دارد. برگها را ببينيد كه در حال شكلگيري هستند و بعد ساقههاي كوچك را كه هر يك از بالا غنچهاي را نگاه داشتهاند و همينطور كه نگاه ميكنيد، غنچهاي را ببينيد كه در حال شكوفايي است و گل محبوب شما، پديدار ميشود و حالا اگر مشتاقانه متمركز شويد عطري را هم احساس خواهيد كرد؛ اين عطر همان گل است که وقتي نسيم، آفريدۀ زيبايي را كه شما تجسم كردهايد، به ملايمت تكان ميدهد، پراكنده ميشود.
33- وقتي كه توانستيد تصور خود را شفاف و ملموس كنيد، ميتوانيد بخشی از ماهیت یک چیز شوید و آن چيز، براي شما بسيار واقعي خواهد شد و خواهيد آموخت كه تمركز و تحقق يكي هستند؛ اینکه شما بر روي سلامتي، گل محبوب خود، یا يك آرمان، يك موقعيت تجاري دشوار و يا هر مسئلۀ ديگر زندگي متمركز شويد، فرقي نميكند؛ تمركز، باعث تحقق آن موضوع خواهد شد.
34- تمام موفقيتها، با تمركز مداوم بر روي هدفي كه در نظر داشتهايم، حاصل شدهاند.
1398/06/24 779
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر