درس چهاردهم ـ تغییرات بنیادی
«بياموزيد كه درهاي ذهن را بسته نگاه داريد و تمامي عناصري را كه به ظاهر، هيچ پايان مشخص و مفيدي ندارند و در پي اجازۀ ورود به ذهن شما هستند، پشت درهاي بسته نگاه داريد.» جرج ماتيو آدامز
تاكنون از مطالعات خود دريافتيد كه تفكر، فعاليتي روحاني است و در نتيجه، ما را از قدرتي خلاق بهرهمند ميسازد. اين بدان معنا نيست كه تنها برخي افكار، خلاق هستند بلكه تمام افكار، خلاق هستند.
همين قانون را ميتوان به شيوهاي منفي، يعني به شيوۀ تكذيبي، فعال ساخت.
ذهن خودآگاه و نيمهآگاه دو مرحله متفاوت از فعاليت يك ذهن واحد هستند. رابطۀ ميان ذهن نيمهآگاه و خودآگاه، درست مشابه رابطۀ ميان يك بادنما با شرايط جوي است. همانطور كه كمترين فشار هوا بر روي قسمتی از بادنما، روي آن اثر ميگذارد كوچكترين فكري هم كه در ذهن خودآگاه خود حفظ كنيم، درست به نسبت عمق احساسي كه در آن فكر هست و شدتي كه از آن برخوردار است، بر ذهن نيمهآگاه اثر ميگذارد.
در نتيجه، اگر شرايطي را كه رضايتبخش نيستند، انكار كنيد، قدرت خلاق فكر خود را در مقابل اين شرايط حفظ خواهيد كرد و به اين شيوه اين شرايط را ريشهكن ميكنيد و ریشۀ حيات آنها را ميخشكانيد.
به خاطر داشته باشيد كه قانون رشد و رويش لزوماً بر هر نوع تجلي عيني، حكمفرماست، از اين رو انكار شرايط نامطلوب، تغييرات آني به دنبال نخواهد داشت. يك گياه تا مدتي پس از قطع ريشهها، هنوز زنده است اما به تدریج تحلیل و سرانجام از بين ميرود، پس خودداري از انديشيدن به شرايط نامطلوب، به تدريج ولي قطعاً به اين شرايط پايان خواهد داد و خواهيد ديد که ما معمولاً تمایل داریم از روشي کاملاً مخالف اين روش، استفاده کنیم.
از اين رو، اين روش براي فردي كه معمولاً آن را حفظ ميكند، اثراتي كاملاً مثبت خواهد داشت اما اغلب افراد، با جديت روي شرايط نامطلوب خود تمركز ميكنند و از اين راه، آن مقدار انرژي و نيروي حياتي را كه اين شرايط نامطلوب براي رشد سريع به آن نياز دارد، در اختيار آن شرایط قرار ميدهند.
1- انرژي جهاني كه تمام جنبشها، نور، گرما و رنگ از آن سرچشمه ميگيرد، هيچ نشاني از محدوديتهاي معلولهايي ندارد كه خود علت آنها محسوب ميشود، بلكه اين انرژي، بر تمام اين معلولها برتري دارد. جوهر جهاني، منشأ قدرت، خرد و هوش مطلق است.
2- شناسايي اين هوش به منزلۀ آشنايي با كيفيت آگاهانۀ ذهن است كه از طريق آن ماده يا جوهر جهاني، فعال ميشود و روابطي هماهنگ با آن برقرار ميشود كه به نفع شماست.
3- اين موضوعي است كه آزمودهترين اساتيد علم فيزيك هم، روي آن كار نكردهاند، عرصهای که هنوز اكتشافي در آن انجام نگرفته است. تاكنون تعداد كمي از مكاتب مادي نخستين اشعۀ اين نور را دريافت كردهاند و ظاهراً نميتوانند تصور كنند كه آگاهي هم بتواند درست مثل نيرو و ماده، همه جا حضور داشته باشد.
4- ممكن است برخي بگويند اگر اين قوانين واقعي هستند، چرا آنها را اثبات نميكنيم؟ اگر اين قوانين بنيادي، كاملاً صحيح هستند، چرا نميتوانيم به نتايج مناسب برسيم؟
اتفاقاً ما همواره به نتايج درست ميرسيم و نتايجي را دريافت ميكنيم كه منطبق با سطح ادراك ما از قانون و ميزان تواناييمان در استفادۀ صحيح از قانون هستند. تا زماني كه كسي قانون الكتريسيته را درك و فرمولبندي نكرده و شيوۀ صحيح استفاده از آن را به ما نشان نداده بود، قوانين حاكم بر الكتريسيته، هيچ سودي براي ما نداشت.
5- با اين روش، وارد رابطهاي تازه با محيط خود ميشويم و موقعيتهايي براي ما فراهم ميشوند كه تاكنون خوابشان را هم نديدهايم و اين اتفاق با فعال شدن زنجيرهاي منظم از قوانيني كه به طور طبيعي در وضعيت جديد ذهني ما پديد ميآيند، ميسر ميشود.
6- ذهن، خلاق است و اصلي كه اين قانون بر مبناي آن قرار دارد، موجه و معقول است و به طور ذاتي در طبيعتِ چيزها وجود دارد، اما اين قدرت خلاق، از افراد سرچشمه نميگيرد، بلكه از ذهن جهاني نشأت ميگيرد كه منشأ و منبع انرژي و مادۀ مطلق است و فرد، تنها مجرايي براي توزيع اين انرژي است. فرد وسيلهاي است كه ذهن جهاني به واسطۀ آن، تركيبهاي متنوعي توليد ميكند كه منجر به شكلگيري پديدهها ميشوند.
7- ميدانيم كه دانشمندان، ماده را به تعداد زيادي مولكول تقسيم كردهاند، اين مولكولها به اتم تجزيه ميشوند و اتمها نيز به الكترون تفكيك ميشوند. اكتشاف الكترون در لولههاي شيشهاي خلأ كه دو سر آنها با فلزي سخت مسدود شده، نشان ميدهد كه قطعاً اين الكترونها تمام فضا را پر كردهاند و همه جا حضور دارند. تمام اجسام مادي را پر كرده و تمام آنچه را فضاي خالي ميناميم نيز فرا گرفتهاند و از اين رو نقش یک مادۀ جهاني را دارند كه همه چيز از آن به وجود ميآيد.
8- الكترونها، به شكل الكترون منفرد باقي ميمانند تا هنگامي كه به نحوي هدايت شوند كه كنار هم قرار گيرند و اتمها و مولكولها را ايجاد كنند و اين هدايتگر، ذهن ما خواهد بود. تعدادي الكترون كه به دور يك كانون نيرو درگردشند، يك اتم ايجاد ميكنند. اتمها با سرعتي كاملاً منظم و رياضيوار، با هم وحدت مييابند و مولكولها را ميسازند و اين مولكولها نيز با يكديگر متحد ميشوند تا تركيبات مختلفي ايجاد كنند كه آنها نيز براي ساخت جهان با يكديگر تركيب ميشوند.
9- سبكترين اتم شناخته شده، اتم هيدروژن است كه 1700 بار، سنگينتر از يك الكترون است. يك اتم عطارد، 300000 بار سنگينتر از يك الكترون است. الكترونها، انرژي منفي ناب هستند و از آنجا كه الكترونها نيز مثل تمام انرژيهاي كيهاني ديگر مانند گرما، نور، الكتريسيته و فكر، همان سرعت (300,186 مايل در ثانيه) را دارند، به نظر ميرسد كه در قالب فضا و زمان نميگنجند. شيوۀ محاسبۀ سرعت نور شيوۀ جالبي است.
10- در سال 1676 میلادی، يك ستارهشناس دانماركي به نام رومر سرعت نور را با مشاهدۀ خسوف قمرهاي مشتري، محاسبه كرد. هنگامي كه زمين، نزديكترين فاصلۀ ممكن را از مشتري داشت، خسوف حدود هشت دقيقه و نيم زودتر از محاسبات پيشبينی شده رخ داد و هنگامي كه زمين بيشترين فاصله را از مشتري داشت، خسوف، هشت دقيقه و نيم ديرتر رخ داد، رومر اينطور نتيجه گرفت كه علت واقعه اين است كه 17 دقيقه طول ميكشد تا نوري كه از سياره ميآيد، قطر مدار زمين را طي كند كه تفاوت فاصلۀ زمين از مشتري را نشان ميداد. اين محاسبات، اكنون تأييد شدهاند و ثابت شده كه سرعت سير نور، تقریباً 000,186 مايل در ثانيه است.
11- الكترونها در بدن، در قالب سلول ظاهر ميشوند و از قدرت ذهني و هوش كافي براي انجام عملكردهاي خود در تن جسماني بشر، برخوردارند. تمام اجزاي بدن از سلول تشكيل شدهاند، برخي از اين سلولها به طور مستقل و برخي ديگر همراه با ساير سلولها عمل ميكنند. برخي به كار ساخت بافتها مشغولند در حالي كه سلولهاي ديگر در حال ايجاد ترشحات مختلف و ضروري بدن هستند و برخي نقش انتقالدهندۀ مواد را به عهده دارند و برخي، جراحاني هستند كه كار آنها ترميم جراحات است، برخي هم پاککننده هستند كه انتقال مواد زايد را به عهده دارند، عدهاي ديگر نيز همواره آمادۀ دفع مهاجمين يا هر نوع مزاحم ديگري از خانوادۀ ميكروبها هستند.
12- تمام اين سلولها براي دستيابي به يك هدف مشترك در تكاپو هستند و هر يك از آنها نه تنها يك ارگانيسم زنده است بلكه آنها از هوش كافي براي انجام وظايف ضروري خود برخوردارند. از این گذشته، هوشي به اين سلولها اعطا شده كه بتوانند انرژي خود را ذخيره كنند، زندگي خود را تداوم بخشند، تغذيۀ كافي داشته باشند و چنانچه خواهيم ديد در انتخاب اين نوع تغذيه، از خود اختيار و سليقه نشان دهند.
13- هر سلولي روزي متولد ميشود، خود را بازتوليد ميكند و ميميرد و از بين ميرود. تأمين سلامتي و حيات، به بازتوليد مداوم سلولها بستگي دارد.
14- پس واضح است كه در هر يك از اتمهاي بدن، ذهن حضور دارد. اين ذهن، ذهن منفي است و قدرتي كه فرد براي تفكر دارد، آن را به حالت مثبت تبديل ميكند. در نتيجه فرد ميتواند اين ذهن منفي را كنترل كند و اين مسئله ميتواند توجيه علمي درمان متافيزيكي باشد و امكان درك قانوني را كه اين پديدههاي شگرف بر مبناي آن قراردارند، براي همه فراهم كند.
15- اين ذهن منفي كه در تمام سلولهاي بدن وجود دارد، ذهن نيمهآگاه نام دارد، چرا كه بدون دانش خودآگاه فعاليت ميكند. ديديم كه اين ذهن نيمهآگاه، به ارادۀ آگاهانۀ ما پاسخ ميدهد.
16- هر چيز، ريشهاي در ذهن دارد و ظواهر، نتيجۀ تفكر هستند. از اين رو درمييابيم كه هيچ چيز به خودي خود ريشه، دوام و واقعيت ندارد. چرا كه همۀ اينها محصول فكر هستند و با فكر ميتوانيم آنها را كاملاً محو كنيم.
17- در علوم ذهني و رواني نيز درست مانند علوم طبيعي، به تجربه و آزمايش دست ميزنيم و هر اكتشافي، بشر را يك پله به سوي هدف شايستۀ خود، بالاتر خواهد برد. هر فرد، بازتابي است از افكاري كه در طول زندگي خود، در سر داشته و اين افكار بر چهره، ظاهر، شخصيت و محيط، اثر خواهد گذاشت.
18- در پس هر معلولي، يك علت نهفته و اگر رد آن را تا نقطۀ ابتدايي دنبال كنيم، به اصل خلاقي ميرسيم كه رشد ميكند. اكنون شواهد اين واقعيت، آنقدر كامل است كه همه اين واقعيت را پذيرفتهاند.
19- جهان عيني با قدرتي نامرئي و در نتيجه غير قابل بيان، هدايت ميشود. (قدرتي كه تاكنون به آن شخصيت انساني بخشيده و آن را خدا ناميدهايم. با اين حال امروز آموختهايم كه به آن به چشم جوهر فراگير يا اصل تمام موجودات، ذهن بيپايان يا ذهن جهاني بنگريم.)
20- ذهن جهاني كه بيپايان و تواناي مطلق است، منابع نامحدودي را در اختيار دارد و اگر به ياد بياوريم كه اين ذهن، همه جا نيز حضور دارد، نميتوانيم از اين نتيجه بگريزيم كه ما هم بايد يك تجلي و يا بياني از همين ذهن باشيم.
21- شناخت و درك منابع ذهن نيمهآگاه، نشان خواهد داد كه تنها تفاوت ميان ذهن نيمهآگاه و ذهن جهاني، در كميت آنهاست. تفاوت اين دو، تنها تفاوت يك قطره آب با اقيانوس است. هر دو يك نوع و يك كيفيت دارند و تفاوت تنها در كميت است.
22- آيا به ارزش اين واقعيت بسيار مهم پي برديد يا ميتوانيد پی ببريد؟ آيا دريافتيد كه شناخت اين حقيقت عظيم، شما را در تماس با قدرت مطلق قرار ميدهد؟ آيا ارتباط ذهن نيمهآگاه با ذهن جهاني و ذهن خودآگاه، نشان نميدهد كه ذهن خودآگاه ميتواند به طور آگاهانه افكاري را القا كند كه ذهن نيمهآگاه آنها را به كار بگيرد و وقتي كه ذهن نيمهآگاه با ذهن جهاني يگانه شود، به اين نتيجۀ آشكار نخواهيم رسيد كه هيچ حد و مرزي نميتوان براي فعاليتهاي آن قائل شد؟
23- ادراك علمي اين قانون، ميتواند نتايج شگفتآوري را كه با قدرت دعا حاصل ميشوند، تشريح كند. (نتايجي كه به اين شيوه حاصل ميشوند، محصول نوعي مشيت الهي نيستند، بلكه برعكس، نتيجۀ عملكرد كامل قانون طبيعي هستند. پس در اين مسئله، هيچ نكتۀ مذهبي يا اسرارآميزي وجود ندارد.)
24- با اين حال، هنوز هم افراد بسياري هستند كه آمادگي يادگيري روشهاي ضروري تفكر صحيح را ندارند و با اين شرايط، بديهي است كه تفكر غلط، ناكامي به بار ميآورد.
25- تفكر، تنها واقعيت موجود است، اما شرايط، تجليات بيروني محسوب ميشوند. هنگامي كه فكر تغيير ميكند تمام شرايط خارجي يا مادي نيز بايد تغيير كنند تا با خالق خود، يعني با فكري كه آنها را خلق كرده، هماهنگ شوند.
26- اما فكر بايد روشن، دائمي، ثابت، مشخص و نامتغير باشد. شما نميتوانيد يك گام به جلو و دو گام به عقب برداريد، نميتوانيد در طي بیست يا سی سال از زندگي خود، با افكار منفي، شرايطي منفي ايجاد كنيد و بعد انتظار داشته باشيد كه با پانزده يا بیست دقيقه تفكر صحيح، شاهد از بين رفتن تمام اين شرايط باشيد.
27-اگر شما شيوۀ ضروري ايجاد يك تغيير بنيادي در زندگي خود را بياموزيد، بايد اين كار را كاملاً آگاهانه انجام دهيد و به موضوع مدنظر با دقت و توجه كامل بينديشيد و نبايد اجازه دهيد كه هيچ چيز در تصميم شما خلل ايجاد كند.
28- اين شيوه، این تغییر فكر و حالت ذهني، نه تنها چيزهاي مادياي را كه براي دستيابي به بيشترين و بهترين رفاه به آن نياز داريد، فراهم ميكند بلكه در مجموع شرايطي سالم و هماهنگ نيز ايجاد ميكند.
29- اگر ميخواهيد شرايطي هماهنگ در زندگي خود ايجاد كنيد، بايد يك حالت ذهني هماهنگ براي خود پديد آوريد.
30- جهان بيروني شما، بازتابي از جهان درون شما خواهد بود.
31- تمرين اين درس اين است كه بايد روي هماهنگي، تمركز كنيد. وقتي ميگويم تمركز، منظورم از تمركز تمام محتوايي است كه در اين واژه نهفته است، آنقدر عميق و آنقدر صادقانه تمركز كنيد كه ديگر چيزي در خودآگاه شما نباشد، جز هماهنگي. به ياد داشته باشيد كه آموزش بايد همراه با عمل باشد. خواندن اين درسها به تنهايي شما را به جايي نخواهد رساند. فايدۀ اين دروس، در استفادۀ عملي از آنها نهفته است.
1398/06/24 719
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر