درس هفدهم ـ قدرت تمرکز
«فكر تنها از آن كساني است كه آن را در سر ميپرورانند.» امرسون
خدايي كه هر فرد، به طور آگاهانه يا ناآگاهانه عبادت ميكند، نشاندهندۀ سطح فكري عبادتكننده است. اگر از يك سرخپوست دربارۀ خدا سوال كنيد، او خدا را رئيس مقتدر يك قبيلۀ پرشكوه توصيف ميكند. اگر از يك مشرك، مفهوم خدا را جويا شويد، از خدای آتش، خداي آب، خداي اين و آن و ديگر خدايان، سخن خواهد گفت.
اگر از يك اسرائيلي همين سؤال را بپرسيد، از خداي موسی سخن ميگويد كه براي حكومت خود، راههايي سركوبگرانه، يعني همان ده فرمان را طراحي كرده است. (يا اگر از يك آدم شوخ، همين سؤال را جويا شويد، ممکن است بگوید، او همان كسي است كه بنیاسرائيل را به سوي جنگ، مصادرۀ اموال، كشتن اسرا و تخريب شهرها سوق داد!)
افرادي كه به نام مشرك شناخته ميشوند، از خدايان خود، خداياني كه معمولاً مورد پرستش آنها بودند، بت ميساختند.
اما در اين بين، زيركترين اين افراد، از اين بتها دست كم به عنوان نقطۀ اتكايي مرئي بهره ميگرفتند و به واسطۀ آنها، به طور ذهني بر شرايطي كه دوست داشتند در زندگي داشته باشند، متمركز ميشدند. اكنون در قرن بيست و يكم، ادعا ميكنيم كه خداوندگار عشق را ميپرستيم، حال آنكه عملاً بتهايي از ثروت، قدرت، مدپرستي، سنتپرستي و كهنهپرستي براي خود خلق كردهايم و در مقابل آنها به سجده ميافتيم، آنها را عبادت ميكنيم و با تمركز بر چنين موضوعاتي، همين موضوعات را در زندگي خود آشكار ميكنيم.
خوانندهاي كه مطالب درس هفدهم را به خوبي بياموزد، ديگر نمادها را با واقعيت، اشتباه نخواهد كرد او به جاي معلول، به علت علاقه نشان ميدهد و بر واقعيتهاي زندگي متمركز خواهد شد، پس نتايج ظاهري او را نااميد نخواهند كرد.
1- ميگويند انسان اشرف مخلوقات است و اين حكومت، از طريق ذهن ايجاد ميشود. انديشه، فعاليتي است كه هر قانوني را تحت سلطه دارد، اين قانون برتر به سبب جوهر برتر و ويژگيهاي برتري كه دارد، لزوماً شرايط، موقعيتها و روابطي را كه با آنها برخورد خواهيم داشت، تعيين ميكند.
2- ارتعاشات نيروهاي ذهني، خالصترين و در نتيجه قويترين نيروهاي موجود هستند. از ديد كساني كه طبيعت را درك كردهاند و به برتري نيروي ذهن پي بردهاند، تمام نيروهاي فيزيكي بياهميت جلوه ميكنند.
3- ما عادت كردهايم كه جهان را از پشت عينك حواس پنجگانه ببينيم و از اين رو مفاهيم انسانانگارانۀ ما از همين تجارب حسي نشأت ميگيرند، اما مفاهيم واقعي را تنها ميتوان با نگرشي روحاني كسب كرد. براي دستيابي به اين نگرش بايد ارتعاشات ذهني را سرعت ببخشيم و اين كار، هنگامي ممكن ميشود كه ذهن دائماً بر يك موضوع معين، متمركز شود.
4- تمركز مداوم، به معناي جريان دائم و بيوقفۀ فكر و حاصل يك روش صبورانه، مداوم، مصرانه و كاملاً منظم خواهد بود.
5- اكتشافات بزرگ، حاصل تحقيقات طولانيمدت هستند. استادی در علم رياضيات به سالها تلاش مستمر و متمركز نياز دارد و برترين علم ذهني، تنها با تلاش متمركز، به دست میآید.
6- مفهوم تمركز، اغلب درست دريافت نميشود. برخي تصور ميكنند كه تمركز، يعني كاري كه به تلاش و تقلاي فراوان نياز دارد، در حالي كه كاملاً عكس اين قضيه صادق است. مهارت يك بازيگر در اين واقعيت نهفته است كه او خود را در حين ايفاي نقش، فراموش ميكند و آنقدر با نقش خود يگانه ميشود كه تماشاچي تحت تأثير واقعنمايي اجرا قرار ميگيرد. اين مثال ميتواند ايدۀ خوبي براي تمركز صحيح باشد. شما بايد آنقدر به فكر خود علاقهمند و آنقدر در موضوع غرق شويد كه گويي متوجه هيچ چيز ديگر نيستيد. با اين نوع تمركز به نوعي ادراك شهودي و بينش آني دربارۀ ماهيت هدفي ميرسيد كه روي آن تمركز كردهايد.
7- تمام دانش ما محصول يك چنين تمركزي است. پس اين همان چيزي است كه اسرار زمين و آسمان را فاش كرده است و از اين گذشته ذهن را به يك آهنربا تبديل ميكند و به اين شيوه، ميل دانستن دانش را به سوي شما جذب ميكند و به طور مقاومتناپذيري اين جذب انجام ميشود و اين دانش از آن شما خواهد شد.
8- ميل و آرزو، تا حدود زيادي نيمهآگاهانه است؛ تمايلات آگاهانه، در شرايطي كه ذهن نيمهآگاه فوراً قابل دستيابي نباشد، به ندرت، هدف خود را محقق ميسازند. تمايلات نيمهآگاهانه، استعدادهاي پنهان ذهن و راهحل مسائلي را كه حل خود به خود آنها، دشوار به نظر ميرسد، كشف ميكنند.
9- با تمركز ميتوان ذهن نيمهآگاه را آشكار كرد و ميتوان در هر جهتي فعال نمود و آن را وادار ساخت كه در خدمت هر هدفي كه ميخواهيم قرار گيرد. تمرين تمركز، مستلزم كنترل جسمي، ذهني و وجود مادي است. تمام حالات خودآگاه از حالات مادي و ذهني گرفته تا حالات جسمي بايد تحت كنترل باشند.
10- از اينرو واقعيت روحاني، عامل كنترلکننده است؛ عاملي كه شما را قادر ميسازد كه پيشرفتهاي محدود را كنار بگذاريد و به نقطهاي برسيد كه در آن، بتوانيد حالات فكري خود را به قالب شخصيت و آگاهي برگردانيد.
11- تمركز به معني تفكر محض نيست، بلكه به معناي تبديل افكار به فوايد عملي است. يك فرد معمولي، هيچ تصوري از مفهوم تمركز ندارد. اين نوع افراد همواره شعار ميدهند ميخواهم داشته باشم و هرگز نميگويند كه ميخواهم اينطور باشم؛ آنان نميخواهند درك كنند كه قبل از آمادهسازي برخي چيزها نميتوان چيزهاي ديگر را به دست آورد و نميدانند قبل از آنكه چيزهاي بيشتري بخواهند، بايد به فرمانروايي برسند. اشتياق گذرا، هيچ فايدهاي ندارد و تنها با اعتماد به نفس بيحد و حصر ميتوان به هدف رسيد.
12- ممكن است ذهن، هدف را كمي بالاتر ببيند و در نتيجه به آن نرسد؛ ممكن است با بالهايي ناآزموده، اوج بگيرد و به جاي آنكه پرواز كند، به زمين بيفتد، اما دليلي ندارد كه دوباره تلاش نكند.
13- ضعف، تنها مانع موفقيت ذهن است؛ ضعف خود را به محدوديتهاي جسمي يا ترديدهاي ذهني وابسته بدانید و دوباره سعي كنيد. آسايش و كمال، حاصل تكرار و تمرين است.
14- يك ستارهشناس، ذهن خود را معطوف ستارگان ميكند و ستارهها نيز رازهاي خود را پيشكش او ميكنند؛ زمينشناسان بر روي زمين تمركز ميكنند و به اين طريق علم زمينشناسي متولد میشود.
در همة موارد، وضع به همين منوال است. افراد ذهن خود را بر روي مشكلات زندگي متمركز ميكنند و نتیجه اين كار را ميتوانيم به وضوح در نظام گسترده و پيچيدۀ اجتماع امروز، مشاهده كنيم.
15- تمام اكتشافات و ترقيهاي ذهن، حاصل تمايل و خواستۀ بشر و تمركز هستند. تمايل و خواسته، قويترين شكل عمل است. هر چقدر اين تمايل و خواسته مداومتر باشد، رازگشايي بهتري خواهيم داشت. تمايل، در كنار تمركز، ميتواند هر رازي را از طبيعت بيرون بكشد.
16- با تحقق افكار بزرگ و با بيان عواطف عظيم كه با افكار بزرگ همخواني دارند، ذهن در وضعيتي قرار ميگيرد كه قدردان چيزهاي برتر خواهد بود.
17- قدرتي كه در يك لحظه تمركز جدي و صادقانه و در يك لحظه آرزوي پرشور موفقيت نهفته است، ميتواند شما را بيشتر از زماني به جلو براند كه ساليان سال تلاش اجباري و كند داشته باشيد. به اين شيوه، ميتوانيد ميلههاي زندان بيايماني، ضعف، ناتواني و حقارت شخصي را در هم بشكنيد و لذت پيروزي را بچشيد.
18- روحيۀ ابتكار و خلاقيت با تلاش ذهني مستمر و مداوم تقويت ميشود. تجارت، ارزش تمرکز را به ما میآموزد و اراده شخص را تقویت میکند؛ بینش عملی را توسعه داده و نتیجهگیری را تسریع میکند. عنصر ذهني در هر فعاليت تجاري، عنصر غالب است و عامل هدایتكننده محسوب ميشود و خواسته نيز، مهمترين و نافذترين نيروست. تمام روابط تجاري، تجلي عيني خواستههايي معين هستند.
19- بسياري از صفات قدرتمند و بنيادي را ميتوان در كارهاي تجاري تقويت كرد؛ ذهن، تثبيت و هدايت ميشود و كارايي بيشتري مييابد. كار مهميكه بايد انجام شود، تقويت ذهن است تا بتوان بر امیالي چون پريشانيها و بيثباتيهاي طبيعي زندگي فائق آمد و در غلبه بر كشمكشهاي ميان خود برتر و خود فروتر موفق شد.
20- همۀ ما نوعي دينام هستيم، اما دينام به تنهايي نميتواند كاري انجام دهد؛ ذهن بايد اين دينام را به كار وا دارد تا مفيد باشد و انرژي خود را آشكارا، متمركز كند. ذهن موتوري است كه قدرت آن باورنكردني است. انديشه قدرتي مطلق دارد و حاكم و خالق تمام صورتها و تمام رويدادهايي است كه رخ ميدهند. انرژي فيزيكي در مقايسه با قدرت مطلق فكر، چيزي نخواهد بود چرا كه فكر، انسان را قادر ميسازد تا تمام قدرتهاي طبيعي ديگر را مهار كند.
21- ارتعاش، كار فكر است. اين ارتعاش است كه به جهان خارج راه مييابد و مصالح ضروري براي آفرينش و سازندگي را تهيه ميكند. هيچ چيز مبهمي درباره قدرت فكر وجود ندارد. تمركز، تنها نشان ميدهد كه آگاهي ميتواند به نحوي بر يك نقطه متمركز شود تا با هدفي كه بر آن متمركز شده، يكي شود و همانطور كه بدن غذا را جذب ميكند، ذهن هم هدفي را كه بر آن متمركز شده، حيات و وجود ميبخشد.
22- اگر بر روي موضوعاتي مهم، تمركز كنيد، قدرت شهودي شما فعال ميشود و كمك ميكند تا اطلاعاتي حاصل شود كه شما را به موفقيت خواهد رساند.
23- شهود، بدون هرگونه كمك از سوي تجربه و حافظه، به نتيجه ميرسد. الهام و شهود، اغلب، مسائلي را كه دور از دسترس قدرت استدلال هستند، حل ميكنند. معمولاً الهام به طور ناگهاني و تكاندهنده، رخ ميدهد و واقعيت، آنچه را در جستجوي آن هستيم آنقدر فوري و دقيق آشكار ميسازد كه به نظر ميرسد از قدرتي برتر، سرچشمه گرفته باشد. قدرت شهود و الهام را ميتوان پرورش و توسعه داد و براي اين كار، بايد آن را شناخت و از آن قدرداني كرد. اگر با ورود يك مهمان شهودي يا يك الهام، استقبال پرشكوهي از آن بكنيم دوباره به سراغ ما خواهد آمد؛ هر چه استقبال و خوشآمدگويي ما گرمتر و صميمیتر باشد، اين مهمان هم دفعات بيشتر و مرتبتري به ديدار ما خواهد آمد، اما اگر به او بيتوجهي شود یا به او رسيدگي نكنيم، ملاقاتهايش را كمتر و كمتر ميكند و با فاصلۀ بيشتري به ما سر خواهد زد.
24- شهود، معمولاً در سكوت به سراغ ما ميآيد؛ ذهنهای بزرگ معمولاً به دنبال تنهايي هستند كه در آن تمام مسائل بزرگتر زندگي، حل ميشوند. از اين رو، هر تاجري كه اين امكان را دارد، دفتري اختصاصي براي خود تهيه ميكند تا كسي در آنجا مزاحم او نشود؛ اگر شما اين امكان را نداريد كه دفتري اختصاصي داشته باشيد، دست كم ميتوانيد مكاني را بيابيد كه بتوانيد روزانه چند دقيقهاي در آنجا تنها باشيد تا تفكر منظم را بياموزيد، تفكري كه شما را قادر ميسازد به يك قدرت شكستناپذير برسيد كه دستيابي به آن ضروري است.
25- به ياد داشته باشيد ذهن نيمهآگاه، در اصل، قدرت مطلق است. هنگامي كه اين ذهن قدرت عمل كسب ميكند، هيچ حد و مرزي نميتوان براي كارهايي كه ميتواند انجام دهد، قائل شد.
ماهيت آرزو و خواستۀ شما، ميزان موفقيتي را كه كسب ميكنيد، تعيين ميكند. اگر ماهيت اين خواسته با قانون طبيعي يا ذهن جهاني، هماهنگ باشد، به تدريج ذهن را آزاد ميكند و شهامتي راسخ به شما ميبخشد.
26- با هر مانعي كه پشت سر ميگذاريد و با هر پيروزي كه به دست ميآوريد، ايمان شما به قدرتی که دارید، افزون و توانايي شما براي برد و پيروزي، بيشتر ميشود. قدرت شما را، حالت ذهني شما تعيين ميكند. اگر اين حالت، موفقيتآميز باشد و همواره با يك هدف راسخ، حفظ شود، خواهيد توانست آنچه را در سکوت طلب میکنید، از قلمرو نامرئي به سوي خود جذب كنيد.
27- اگر فكري را در ذهن خود حفظ كنيد، به تدريج شكلي ملموس خواهد يافت. يك هدف معين، دلايلي را فعال ميكند كه از عالم نامرئي خارج ميشوند و مصالح ضروري را براي تأمين اهداف شما، فراهم ميكنند.
28- ممكن است به جاي آنكه به دنبال قدرت باشيد، نمادهاي قدرت را جستجو كنيد. ممكن است به جاي افتخار، به دنبال شهرت باشيد؛ به جاي ثروت، به دنبال پول باشيد؛ به جاي خدمتگزاري، به دنبال مقام و موقعيت باشيد؛ در هر صورت هنگامي كه به اين چيزهاي ساختگي دست مييابيد، همه به خاكستر تبديل ميشوند.
29- مقام و ثروت بادآورده را نميتوان حفظ كرد، چرا كه خود، آنها را كسب نكردهايم. ما تنها چيزي را به دست ميآوريم كه آن را بخشيده باشيم و كساني كه تلاش ميكنند بدون دادن چيزي، چيزي به دست آورند، همواره درمييابند كه قانون تعادل به طور بيوقفه، در حال ايجاد تعادلي دقيق است.
30- معمولاً رقابت بر سر پول و ديگر نمادهاي صرف قدرت بوده، اما با شناسايي سرچشمۀ واقعي قدرت، ميتوانيم از نمادها چشمپوشي كنيم. فردي كه يك حساب بانكي پر داشته باشد، ديگر لزومي نميبيند كه جيبهايش را با حمل طلا سنگين كند. فردي هم كه به سرچشمۀ واقعي قدرت دست مييابد، درست همين وضع را دارد و ديگر علاقهاي به چيزهاي قلابي يا مظاهر ساختگي قدرت ندارد.
31- معمولاً فكر با دستورالعملهاي تكاملي، به سوي خارج هدايت ميشود، اما ميتوان آن را به سمت درون هدايت كرد، يعني جايي كه قوانين اساسي امور و قلب و روح آنها حفظ ميشود. هنگامي كه به قلب چيزي دسترسي پيدا ميكنيد، درك آن چيز و فرمانروايي بر آن به نسبت ساده ميشود.
32- چرا كه روح هر چيز، خود آن چيز است و جزء ضروري و جوهر واقعي آن را تشكيل ميدهد و صورت آن چيز، تنها تجلي خارجي فعاليت روحاني درون است.
33- براي تمرين اين درس، تا حدي كه برايتان امكان دارد، مشابه و مطابق شيوهاي كه در اين مبحث ترسيم شد، تمركز كنيد. سعي كنيد مانع هر نوع تلاش يا فعاليت آگاهانه در مورد هدف خود شويد. كاملاً ريلكس باشيد و از هر نوع اضطراب پرهيز كنيد. به ياد داشته باشيد كه قدرت از خلال آرامش ظهور ميكند. بگذاريد فكر شما روي هدف متمركز شود تا آنكه كاملاً با آن يگانه شود و ديگر هيچ چيز در خودآگاه شما نباشد.
34- اگر ميخواهيد ترسها را كنار بزنيد، بر روي شهامت تمركز كنيد.
35- اگر ميخواهيد كمبودها را رفع كنيد، بر روي فراواني تمركز كنيد.
36- اگر ميخواهيد بيماريها را برطرف كنيد، بر روي سلامتي تمركز كنيد.
37- هميشه طوري بر هدف خود تمركز كنيد كه گويي همين حالا هم واقعيتي تحقق يافته است؛ اين همان سلول جنينی و قانون حيات است كه پيشروي ميكند و عللي را فعال ميسازد كه روابط ضروري را هدايت و رهبري ميكنند تا سرانجام، در قالب شكل ملموس متجلي شوند.
1398/06/24 809
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر