شاه‌کلید

درس دوم ـ ذهن خودآگاه و نيمه‌آگاه

«قانون علت و معلول در قلمرو پنهان انديشه نيز همان قدر قطعي و اجتناب‌ناپذير است كه در دنياي مرئي و مادي. ذهن، استاد بافنده‌اي است كه هم جامۀ زيرين شخصيت را مي‌بافد و هم جامۀ خارجي شرايط را.» جیمز آلن

بسياري از مشكلات ما از افكار آشفته و ناآگاهي از علايق حقيقي‌مان سرچشمه مي‌گيرند. برای رهایی از این مشکلات می‌بایست آن دسته از قوانين طبيعت را كه بايد خود را با آن‌ها تطبيق دهيم، كشف كنيم. بنابراين تفكر روشن و شناخت صحيح، فوايدي بي‌شمار خواهد داشت.

تمام امور، حتي فرايند تفكر، اصول ثابتي دارند. حساسيت بيشتر به احساسات، قضاوت دقيق‌تر، ذوق ظريف‌تر، احساسات اخلاقي نا‌ب‌تر، هوش برتر، آرمان والاتر، ‌خالص‌تر و پرشورتر، همه و همه شادي‌هايي هستند كه زندگي به ارمغان مي‌آورد. بنابراين با مطالعه و بررسي بهترين افكار دنيا، مي‌توان به لذت برتر دست يافت.

با شناختي كه امروزه از ذهن داريم، مي‌دانيم كه قدرت، كاربردها و امكانات ذهن، به طرز بي‌نظيري، از مهم‌ترين پيشرفت‌هاي عالم مادي و حتي روياهاي دست‌نيافتني نیز شگفت‌انگيزتر است.

فكر، انرژي است. فكر فعال، انرژي فعال است؛ فكر متمركز، انرژي متمركز است. فكر متمركز شده بر روي يك هدف مشخص به قدرت تبديل مي‌شود، قدرتي از آنِ افرادي كه بي‌چيزي و حقارت را فاقد ارزش مي‌دانند. آنان دريافته‌اند كه چنين صفاتي، مختص افراد ضعيف‌النفس است. توانايي دريافت و آشكارسازي اين قدرت، در گروي توانایی شناخت انرژی بی‌پایانی است که همیشه در انسان وجود دارد و همواره بدن و ذهن او را خلق و بازسازي مي‌كند و هر لحظه، آماده‌ است تا از طريق او و به هر شيوۀ مورد نياز، شكوفا شود. درست به نسبت ميزان شناخت اين واقعيت، اين انرژي در زندگي بيروني فرد نيز، تجلي مي‌يابد.

درس دوم، شيوه‌اي را كه با آن مي‌توان به اين هدف رسيد، شرح مي‌دهد.

1ـ فعاليت‌هاي ذهن، محصول دو شيوۀ فعاليت موازي يعني شيوۀ خودآگاه و شيوۀ نيمه‌آگاهانه هستند. پروفسور ديويدسون مي‌گويد: «فردي كه تصور مي‌كند قلمرو فعاليت‌هاي ذهني را مي‌توان با نور خودآگاهي فردي آشكار كرد، بي‌شباهت به فردي نيست كه قصد دارد دنيا را با نور يك شمع، روشن كند.‌»

2ـ فرايندهاي منطقي نيمه‌آگاهانه با چنان قطعيت و نظمي به اجرا در مي‌آيد كه اگر امكان كوچك‌ترين خطايي در آن وجود داشت، هرگز چنين قطعي و منظم نبود. ذهن به شيوه‌اي طراحي شده كه مهم‌ترين پايه‌هاي شناخت را در اختيار ما قرار دهد و اين در حالي است كه ما كمترين دركي از شگردهاي آن نداريم.

3ـ ذهن نيمه‌آگاه مانند يك غريبۀ مهربان مشغول به كار است و سرگرم آينده‌نگري به سود ماست و در نهايت تنها ميوه‌هاي رسيده را در دامان ما مي‌ريزد. چنانچه آخرين مطالعات بر روي فرايندهاي تفكر نشان مي‌دهد، ذهن نيمه‌آگاه، صحنۀ مهم‌ترين پديده‌هاي ذهني به شمار مي‌رود.

شكسپير بايد از طريق همين ذهن نيمه‌آگاه، توانسته باشد بي‌هيچ تقلايي، بزرگ‌ترين واقعيت‌هايي را كه در ذهن آگاه شما نهفته است، دريابد و فيدياس هم بايد از همين طريق، قدرت شكل‌دهي به سنگ مرمر و برنز را كسب كرده باشد و رافائل بايد به همين وسيله، مدونا را نقاشي كرده و بتهوون نيز به همين شيوه، سمفوني‌هاي خود را ساخته باشد.

5ـ آرامش و كمال ما، كاملاً وابسته به درجه‌اي است كه از خودآگاهي رهايي مي‌يابيم؛ نوازندگي پيانو، اسكيت سواري، ماشين‌نويسي، معاملات ماهرانه، همه و همه اجراي كامل خود را، مديون عملكرد ذهن نيمه‌آگاه هستند. معجزۀ نواختن يك قطعۀ درخشان پيانو، در حالي كه همزمان در حال گفتگويي پرحرارت هستيم، نشان‌دهندة عظمت قدرت‌هاي ذهن نيمه‌آگاه است.

6ـ همه مي‌دانيم كه تا چه حد، به ذهن نيمه‌آگاه متكي هستيم و افكار بزرگ، اصيل، درخشان و شفاف، افكاري كه در اصل، فراتر از قدرت ادراك ما هستند، جایگاه و ریشۀ اصلی آن‌ها را در تدبيرانديشي، غريزه، حس زيبايي‌شناسي هنري، موسيقي و... باید در حالت ناخودآگاه جستجو كرد.

7ـ ارزش ذهن نيمه‌آگاه، بي‌اندازه است، اين ذهن به ما الهام مي‌بخشد، هشدار مي‌دهد و نام‌ها، اطلاعات و صحنه‌هاي متعدد گنجينۀ حافظه را در اختيار ما قرار مي‌دهد، افكار و اميال ما را هدايت مي‌كند و كارهايي كه انجام مي‌دهد، آن‌قدر پيچيده است كه هيچ ذهن خودآگاهي، حتي اگر داراي توانايي لازم بود، قابليت و ظرفيت انجام آن را نداشت.

8ـ مي‌توانيم هرگاه اراده كنيم راه برويم؛ هرگاه كه بخواهيم دست خود را بالا ببريم؛ يا توجه خود را از طريق گوش يا چشم خود، متوجه موضوعي كنيم كه به آن علاقه داريم. از سوي ديگر نمي‌توانيم ضربان قلب خود را متوقف كنيم، گردش خون، رشد قد، شكل‌گيري اعصاب و بافت‌هاي عضلاني، استخوان‌سازي و ساير فرايندهاي حياتي كليدي، در اختيار ما نيستند.

9ـ اگر اين دو مجموعه فعاليت را با هم مقايسه كنيم، خواهيم ديد كه گروه اول، فعاليت‌هايي هستند كه با دستور و خواست لحظه‌اي به اجرا در مي‌آيند و گروه ديگر، به شيوه‌اي باشكوه و به نحوي منظم، در جريان هستند و به طور دائم و ثابت، كار مي‌كنند. فعاليت‌هاي نوع دوم ما را با حيرت و شگفتي و معماهاي ناگشوده به حال خود رها مي‌كنند. به راحتي مي‌توان ديد كه اين نوع فعاليت‌ها، فرايندهاي حياتي جسم ما را تشكيل مي‌دهند و تصادفي نيست كه فعاليت‌هاي حياتي از قلمرو ارادۀ خارجي ما با تمام حالت‌ها و دمدمي ‌مزاجی‌هايش، عقب‌نشيني كرده‌ و تحت فرمان يك نيروي دائمي و مطمئن دروني در آمده‌اند.

10ـ از بين اين دو نوع نيرو، نيروي خارجي و متغير، «ذهن خودآگاه» يا «ذهن عيني» لقب گرفته است، چرا كه اين ذهن با اشياء خارجي سروكار دارد. نيروي دروني هم «ذهن نيمه‌آگاه» يا «ذهن ذهنی» نامیده می‌شود که علاوه بر كار در سطح ذهني، فعاليت‌هاي منظمي را هدايت مي‌كند كه حيات جسماني را امكان‌پذير مي‌سازند.

11ـ فهم واضح عملكردهاي خاص اين دو نيرو در سطح ذهني، ضروري است، همان‌طور كه درك برخي اصول بنيادين ديگر نيز ضروري است. ذهن خودآگاه با ادراك و عمل از طريق حواس پنج‌گانه جسماني، به برداشت‌ها و اشياء زندگي بيروني مرتبط مي‌شود.

12ـ ذهن خودآگاه، قدرت تشخيص دارد و بار مسئوليت انتخاب را به دوش مي‌كشد و اين همان نيروي تعقل و استدلال است، چه از نوع استدلال استقرايي، چه از نوع قياسي و يا تحليلي. اين نيرو را مي‌توان به سطح بالاتري ارتقاء داد. زیرا جايگاه اراده و انرژي‌هايي است كه از آن سرچشمه مي‌گيرد.

13ـ ذهن خودآگاه، نه تنها مي‌تواند بر ذهن‌هاي ديگر، اثر بگذارد، بلكه مي‌تواند ذهن نيمه‌آگاه را نيز هدايت و رهبري كند. با اين شيوه، ذهن خودآگاه، فرمانروا، حافظ و مسئول ذهن نيمه‌آگاه خواهد شد و آنگاه مي‌توان شرايط زندگي را به كلي دگرگون كرد.

14ـ در اغلب موارد، شرايطي مثل ترس، نگراني، فقر، بيماري، ناهماهنگي و تمامي مصائب و دشواري‌هايي كه ما را احاطه مي‌كنند، از تلقين و تفكر غلط سرچشمه گرفته، كه ذهن نيمه‌آگاهي كه فاقد محافظ است، آن‌ها را پذيرفته است. ذهن خودآگاهي كه به درستي تربيت يافته باشد، مي‌تواند به طور ارادي، جلوي اين افكار نادرست را سد كند. به بيان بهتر، ذهن خودآگاه مي‌تواند نقش نگهبان ورودي را براي قلمرو وسيع نيمه‌آگاه، بازي كند.

در جهان درون، مي‌توان به خرد و قدرت بي‌پايان دست يافت و چيزهايي كه ضروري و در انتظار شكوفايي، ترقي و ظهورند را به طور پايان‌ناپذيري به دست آورد.

اگر اين ذخاير را در جهان درون شناسايي كنيم، مي‌توانيم آن‌ها را در جهان بيرون هم، شكوفا كنيم.

15ـ يك نويسنده، تفاوت اصلي اين دو نوع ذهن را اين‌گونه توصيف مي‌كند: «ذهن خودآگاه، توانايي تعقل و استدلال است و ذهن نيمه‌آگاه، تمايلي شهودي و محصول قدرت استدلال است.‌‌»

16ـ ذهن نيمه‌آگاه، همواره از فرضيات و مقدماتي كه منابع خارجي در اختيارش قرار داده‌اند، نتيجه‌اي دقيق و درست ارائه مي‌كند. اگر فرضيات درست باشند، نتيجه‌اي كه ذهن نيمه‌آگاه به آن مي‌رسد، نتيجه‌اي درست خواهد بود ولي اگر فرضيات اوليه يا تلقين‌هاي ذهني، غلط باشند، تمام ساختار فرو خواهد ريخت چرا كه پايه‌ريز‌ي فرضيات، غلط بوده و نتيجه‌اي غلط به بار خواهد آورد. ذهن نيمه‌آگاه، خود را درگير فرايند اثبات نمي‌كند و بر ذهن خودآگاه يعني همان نگهبان ورودي متكي است كه او را از تاثيرات نادرست، در امان نگاه دارد.

17ـ ذهن نيمه‌آگاه با دريافت هر تفكر و تلقين و با درست پنداشتن مبناي آن، شروع به فعاليت در تمامي قلمرو عظيم كاري خود مي‌كند. ذهن خودآگاه مي‌تواند تلقين‌هاي درست و يا نادرست داشته باشد و در صورتي كه اين تلقين، نادرست باشد، پي‌آمد سنگين آن، تهديد گستردة حيات خواهد بود.

18ـ ذهن خودآگاه بايد در تمام مدتي كه بيدار هستيم، سرِ پست خود باشد، هنگامي ‌كه نگهبان سر پست خود نباشد ذهن نيمه‌آگاه بدون محافظ مي‌ماند و پذيراي اثرات همۀ منابع خواهد بود. در هنگام تحريك شديد ترس، يا در اوج خشم، وسوسه‌هاي غيرمسئولانه يا هر حالت ديگري از شهوت افسارگسيخته، خطرناك‌ترين شرايط را خواهيم داشت و در نتيجه ذهن نيمه‌آگاه، پذيراي افكار تلقيني ترس، نفرت، خودخواهي، طمع، حقارت شخصي و ساير نيروهاي منفي خواهد بود كه از افراد و يا شرايط پيرامون، سرچشمه گرفته‌اند و معمولاً نتيجه، بسيار ناخوشايند خواهد بود و مي‌تواند براي مدتي طولاني اثرات بدي روي نيمه‌آگاه برجا گذارد، بنابراين حفاظت ذهن نيمه‌آگاه از تاثيرات مخرب، بسيار ضروري است.

19ـ ذهن نيمه‌آگاه به شيوۀ شهودي به ادراك مي‌رسد، در نتيجه فعاليت‌هاي آن به سرعت صورت مي‌گيرند. ذهن نيمه‌آگاه منتظر استدلال‌هاي كند و آرام ذهن خودآگاه نمي‌ماند. در واقع نيمۀ آگاه، نمي‌تواند از همان شيوه‌هاي ذهن خودآگاه استفاده كند.

20ـ ذهن نيمه‌آگاه نيز مثل قلب و يا گردش خون هرگز به خواب نمي‌رود و استراحت نمي‌كند. يافته‌ها نشان مي‌دهند كه با درخواست آشكار و واضح خواسته‌هاي مشخص از ذهن نيمه‌آگاه، نيروها در جهتي قرار مي‌گيرند كه ما را به نتيجۀ دلخواه برسانند. در اينجا، با منبعي از نيرو مواجه هستيم كه ما را در تماس با قادر مطلق قرار مي‌دهد. در اين بخش، اصل مهمي‌ وجود دارد كه شايستۀ جدي‌ترين بررسي و مطالعه است.

21ـ عملكرد اين اصل، جالب توجه است. كساني كه اين اصل را به كار مي‌گيرند، درمي‌يابند كه وقتي ملاقاتي دشوار را پيش‌بيني مي‌كنند، چيزي از قبل كارها را رو به راه مي‌كند و اختلافات پيش‌بيني شده، حل مي‌شوند، همه چيز تغيير مي‌يابد و هماهنگ مي‌شود. هنگامي كه يك مسئله دشوار تجاري، پيش مي‌آيد، مي‌توانند آن را پشت سر بگذارند، راه حل مناسب به آن‌ها القا مي‌شود و همه چيز به طرز شايسته، سامان مي‌يابد. در حقيقت، افرادي كه مي‌آموزند به ذهن نيمه‌آگاه، اعتماد كنند، منابع بي‌پايان را در اختيار خود خواهند ديد.

22ـ ذهن نيمه‌آگاه، جايگاه ضوابط و آرزوهاي ما و سرچشمۀ آرمان‌هاي هنرمندانه و نوع‌دوستانۀ ماست. تنها يك فرايند طولاني و تدريجي است كه مي‌تواند اين اميال و ضوابط اين گرايش‌ها را از بين برد.

23ـ ذهن نيمه‌آگاه، كشمكش و جدلي نمي‌كند، در نتيجه، اگر ذهن نيمه‌آگاه، القائات غلط را پذيرفته باشد، راه مطمئن مقابله با آن، استفاده از القائات و تلقين‌هاي ضد آن است. تصوراتي را كه ذهن بايد بپذيرد، به صورت مداوم تلقين و تكرار كنيد تا سرانجام عادات سالم و جديد تفكر و زندگي ايجاد شوند، چرا كه ذهن نيمه‌آگاه، مركز عادت‌هاست. كاري كه به دفعات انجام مي‌دهيم، به كاري ماشين‌وار و مكانيكي تبديل مي‌شود و ديگر نيازي به سبك، سنگين كردن ندارد، چنين كاري، عميقاً در ذهن نيمه‌آگاه ريشه دوانده و به شكل عادت درآمده است؛ حال اگر اين عادات، صحيح و سودمند باشند، شرايطي استثنايي براي ما ايجاد خواهند كرد و چنانچه عاداتي غلط و مضر باشند، اصلاح آن‌ها با شناسايي قدرت تام ذهن نيمه‌آگاه و تلقين آزادي حقيقي و فعلي، امكان‌پذير خواهد شد. به اين وسيله، ذهن نيمه‌آگاه، خلاقيت خود را باز مي‌يابد و فرد مي‌تواند با تكيه بر ذخاير الهي خود، به ناگاه، آزادي‌اي را كه به خود القا نموده، خلق كند.

24ـ در مجموع، كارهايي كه ذهن نيمه‌آگاه بر روي بدن انجام مي‌دهد، به شيوه‌اي منظم و در قالب فعاليت‌هاي حياتي صورت مي‌گيرند. اين ذهن نقش حفظ حيات، شفابخشي و مراقبت از اين ثمرات را برعهده دارد كه بخشي از حس غريزي بقاي كلي و بهبود شرايط به شمار مي‌رود.

25ـ در بعد ذهني نيمه‌آگاه، مخزن حافظه قرار دارد كه قاصد شگفت‌انگيز فكر را در خود پنهان كرده، قاصدي كه فارغ از زمان و مكان، به كار مشغول است و سرچشمۀ ابتكارات مفيد و نيروهاي سازندۀ زندگي است و جايگاه عادات به حساب مي‌آيد.

26ـ ذهن نيمه‌آگاه در بعد روحي، منشأ آرمان‌ها، آرزوها و تخيلات است و مجرايي است كه به واسطۀ آن به سرچشمۀ الهي خود متصل مي‌شويم و به نسبت شناختي كه از اين الوهيت پيدا مي‌كنيم، به منبع و منشأ قدرت خواهيم رسيد.

27ـ شايد اين سوال براي برخي به وجود بيايد كه «ذهن نيمه‌آگاه، چطور شرايط را تغيير مي‌دهد؟» پاسخ اين است: ذهن نيمه‌آگاه، بخشي از ذهن جهاني است و طبيعتاً جزء، همان جنس و همان كيفيتي را دارد كه كل دارا است و تنها تفاوت جزء و كل در كميت آن‌هاست.

همان‌طور كه مي‌دانيم، كل، خلاق و در اصل، تنها خالق موجود است، پس به اين نتيجه مي‌رسيم كه ذهن، خلاق است و از آنجا كه تفكر تنها فعاليتي است كه ذهن انجام مي‌دهد، پس، تفكر نيز بايد خلاق باشد.

28ـ اما بايد توجه داشته باشيم كه از لحاظ روش و ساختار تفاوت زيادي بين تفكر ساده و هدايت آگاهانۀ افكار، وجود دارد. هنگامي كه به اين كار مشغول هستيم، ذهن خود را با ذهن جهاني همسو و هماهنگ مي‌كنيم و با لايتناهي، هم‌آوا مي‌شويم و قدرتمندترين نيروي موجود يعني نيروي خلاق ذهن جهاني را به كار مي‌گيريم و اين مهم مثل هر چيز ديگري با يك قانون طبيعي، به دست مي‌آيد. اين قانون، قانون جاذبه نام دارد كه به موجب آن، ذهن، خلاق خواهد بود و به طور خودكار با هدف تطبيق مي‌يابد و آن را تحقق مي‌بخشد.

29ـ در فصل قبل، از شما خواستم، براي به دست آوردن كنترل جسم خود، تمريناتي را انجام دهيد، اگر اين تمرين‌ها را انجام داده‌ايد، آمادۀ پيشرفت هستید. حالا وقت آن رسيده كه كنترل فكر خود را هم به دست آوريد. تا حد امكان هميشه از يك اتاق، يك صندلي و يك مكان استفاده كنيد. در برخي موارد استفاده از همان اتاق هميشگي، امكان‌پذير نيست، در چنين شرايطي، كافي است، بهترين استفاده را از شرايط موجود بكنيد.

حالا مثل قبل كاملاً آرام بنشينيد. اما اين بار به هيچ چيز فكر نكنيد، با اين كار، توانايي كنترل افكاري مانند اندوه، نگراني و ترس را به دست خواهيد آورد و مي‌توانيد تنها افكاري را بپرورانيد كه مي‌خواهيد. آن‌قدر به اين تمرين ادامه دهيد تا به مهارت كامل برسيد.

30ـ اين كار را بيش از چند دقيقه نمي‌توانيد انجام دهيد، اما اين تمرين، در همين حد هم سودمند است، چرا كه به خوبي نشان مي‌دهد افكار بي‌شماري هستند كه دائماً در تلاش‌اند تا به دنياي ذهني شما دسترسي پيدا كنند.

31- در درس بعد تمرین عملی خواهید داشت که شاید کمی جالب‌تر باشد اما در ابتدا لازم است که در این تمرین مهارت لازم را به دست آورید.

1398/06/24
887

نظری ارسال نشده

در حال حاضر نظری ارسال نشده است

شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید

ارسال نظر

ارسال نظر