عاقبت پهلوان شاهنامه
درخت و برادر بهم بربدوخت / به هنگام رفتن دلش برفروخت
رستم، ابرپهلوان شاهنامه، تک پسر زال نبود. زال از کنیزی زیبا پسری داشت به نام شغاد. در هنگام تولد شغاد، اخترشناسان طالعش را نحس پیشبینی کردند و به زال هشدار دادند که نسل سام پهلوان توسط همین پسر از میان میرود. زال به خداوند پناه برد و او را پروراند. شغاد دختر شاه کابل را به همسری گرفت.زمانی که رستم بر خلاف انتظار برادر از شاه کابل همچنان خراج میخواست، شغاد کینه او را در دل پروراند و با شاه کابل در کشتن برادر همدست شد. شاه از سر نیرنگ شغاد را در مجلسی سخنانی ناشایست گفت و شغاد بهظاهر از در قهر به زابل رفت.
رستم به کینخواهی او قصد کابل کرد. اما شاه از در صلح و آشتی درآمد و از او پوزش خواست. شاه رستم را به جشن و سرور و شکار خواند. شغاد برادر را به شکارگاهی که از قبل چاههایی عمیق در آن کنده و پوشانده بودند برد. رستم و رخش در چاه کین شغاد افتادند. رستم که دیگر میدانست به پایان زندگی نزدیک شده، بعد از سرزنش شغاد، از او تیر و کمانی خواست و به برادر گفت نگذارد او زندهزنده شکار حیوانات درنده شود. شغاد تیروکمان را به او داد اما از بیم رستم، خود، در پشت چناری مخفی شد. رستم با تیری شغاد و چنار را به هم دوخت و از کشنده خود انتقام گرفت و خداوند را شاکر شد.
(آیآی کتاب)
1396/11/25 3137
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
وارد کردن نام و نام خانوادگی الزامی می باشد
وارد کردن ایمیل الزامی می باشد info@iiketab.com - ایمیل وارد شده صحیح نمی باشد
وارد کردن متن الزامی می باشد
ارسال نظر